✔ مربوط به جوایز بخش "صحن بارونی" :

  

    

🔴 نفرات اول :

 

" زینب السادات "

دلنوشته برای امام رضا


به آستانة محبّت تو، دامن دامن حاجت می آوریم و صحرا صحرا کرامت می بریم. چه کنیم که ظرفیت دست و دامن کوچک ما اندک است، و الاّ دریای احسان تو بیکرانه است.میلیون ها زائر را می پذیری، نه منّت می گذاری و نه منّت می پذیری. هرکس را به نحوی می نوازی، تو «رضا» یی و همه را راضی بر می گردانی و ذرّه ای از عنایت تو و ارادت ما کم نمی شود.آنجا که فرشتگان به کفشداری حرمت مشغولند و کرّوبیان خادمان افتخاری آستان تواند، ما کمتر از آنیم که خاک پای خستة زائرانت باشیم و «اباصلت» آستانت به شمار اییم. اما تو زائرانت را دوست داری و در خانة خودت به حضور می پذیری.لحظه ای که دلمان می شکند و شانه هایمان می لرزد و اشک در دیدگانمان حلقه می زند، یعنی اذن ورودمان داده ای.وقتی «السلام علیک» می گوییم، رواق چشممان با قطرات اشک، ایینه کاری می شود. آنگاه از پشت ضریح اشک، سیمای تو را می بینیم که در هاله ای از عصمت سبز قرار دارد و دست عنایتت بر سر زائران است و نگاه مهربانت، ضامن آهوی دل ما می شود، دلی که از همه جا رمیده و به حرم تو روی آورده است.همة هستی ما، نذر یک لحظة حضور در کنار ضریحت باد! 

  

  

   

  

 

" بنده خدا "

  

به نام خالق ارامش
سلام اقا جانم
امده ام به سویت رو سیاه رو سیاه تر از تاریکی شب
دلم برایت تنگ شده برای ارامش حضورت در زندگانیم
دور شده بودم ازت غافل از اینکه تو همراه منی و من لایق به دیدنت نیستم
میدانی چون اهوی گم گشته به هر سو دوانم تا در اغوشت نگیرم نگرانم
من را دریاب رضا جان 
گنه کارم ضامنم میشوی پیشش 
من جز بخشش او چگونه ارام شوم
من را بطلب رضا جان
وای از روزگار تارم که بی یاد تو گذشت
اقا جان من را به حال خود غریب تنها مگذار خودت درد غریبی را چشیده ای 
با من باش تا در تنهاییم خدارا هر لحظه احساس کنم زیرا تو عکس خدا در ایینه ای
کاش به اندازه کبوتر های صحنت باارزش بودم تا هر لحظه تو را درکنار خود داشتم
دلم گرفت ای دوست هوای گریه بامن...

  

 

  

  

🔴 نفر دوم :

 

 

 

  

  

 "زینب السادات" :

  

 دلنوشته به حضرت معصومه

برای کسی که با آمدنش شد خواهر عزیزتر از جان امام رضا(ع) و روز تولد این عزیز شد روز دختر.


برای دختری می نویسم که به امید دیدن برادری مهربان آمد اما نتوانست روی ماه او را ببیند و امام رضا(ع) هم برای همیشه دیدن خواهرش برایش آرزو شد.


دختری پاک که نام فاطمه برازنده ی او بود و لقب معصومه او را زیباتر و پاک سرشت تر کرد.

کسی که تنها خواهر امام رضا(ع) است و همچون نگینی برانگشتر ایران می درخشند.و چه چیزی از این بهتر که دو گوهر و ماه تابان کنارمان باشند و هر لحظه با صدازدن نامشان آرامش تمام روح و جانمان را فرابگیرد.

ای بانوی بهشتی سالروز تولدتان مبارک

  

  

🔴 نفر سوم :

  

  

 

  

  " دختری درجستجوی خدا ( مریم ) ":

   

  

یک باره دیگه کوچه باغ دلتنگی هایم را فقط با نور گنبد طلایت روشن میکنم و روی قلب خسته ام نامتان را در تنهاترین لحظاتم از ته دل میخوانم وانگشتان نیمه جانم را برای گرفتن بارگاهتان التماس می کنم !
تارو پود وجودم یخ زد...
از همان لحظه ای که برای بار آخر دلم را در ایوان طلایت جا گذاشتم و دیگر دلم . دل نشد
از شما دورم اما ...
از بزرگترها شنیده ام هر جا که باشی دست به سینه که بگذاری و رو به بارگاهتان خالصانه که بخوانمتان انگار در جوار حرمتان ،شما را زیارت کرده ام . و من خوب میدانی که در بین هق هق های شبانه ام تو میخوانم از فاصله ای بسیار دور
پس در میان آسمان ها حرمتان را دوباره می بویم و اذن دخول می خوانم ،اللهم انی وقفت علی باب من ابواب بیوت نبیک ....
مولای من اجازه دارم وارد حرم بشوم ؟؟ ☝☝
با تمام وجودم حرم زیبا تون رو ترسیم میکنم در میان تمام رویا های دخترانه ام
حواسم بهتان هست آقا ..گرچه دل مشغولی ها امان سبک شدن نمی دهد اما ...
کنار شما که نیستم اما از عمق وجودم حواسم به شماست مولا !
برای شما دلتنگم حتی لحظه های که کمرنگ بودم ،حواسم به شما بود ..
کنار شما نیستم اما هرروز برایتان می میرم و باز از حرم وجود مقدستان دوباره جان می گیرم و زیر سایه شما سبز می شوم از نو. و هر زمانی که دل تنگ دلم در ایوان طلایی تان میشم تنها به عکسی خیره میشم که یکی از بندگان خدا برایم فرستاد و خوب میدانی که با اون عکس زندگی میکنم زمان دل تنگی هایم
اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی الامام التقی النقی ....
مولا جان شفاعتم کن 😔
مگر نه این که خودتان فرمودید:هرکس از شیعیانم مرا زیارت کند در حالی که عارف به حق من باشد در قیامت شفیع او خواهم بود.
مولا کاش من لیاقت شناختتان را داشته باشم و شما پیاله ی من حقیر را پر کنید ...من کوچکتر ازآنم که شمارا در قلب خود جای دهم چرا که بزرگترین آدم ها هم نمی توانند بزرگی شما در در چشم ودل هایشان جای دهند اما شما بزرگواری ...
اقا جان جوادت اجازه بده دوباره بیام تو حرم با صفا تون یه دلی سبک کنم و در حیاط قشنگ تون نماز صبحی بخوانم و بازی بگیرد باد چادر نماز قشنگم رو 
دعوتم میکنی مثل ۵ سال پیش که التماس تون کردم زمانی که همه خواب بودن و صبح بابام گفت بریم مشهد؟؟ و امدم و دلم رو جا گذاشتم 

مولای من چه قدر زمان میبره تا دلم دوباره دل شود؟؟

اشکم ها ببین دعوتم کن دلم خییییییلی گرفته 😔😢