با دست های بسته مینویسم(زندگینامه شهید)

زندگی نامه شهید محسن حججی

 #قسمت_اول

حالا که دستهایم بسته است مینویسم نه با قلم که با نگاه و نه با جوهر که با خون

رو به دوربین ایستاده ام و ایستاده ام رو به همه شما روبه رفقا رو به خانواده ام روبه رهبرعزیزم و رو به حرم.

حرامزاده ای خنجر به دست است و دوست دارد که من بترسم وحالا که اینجا در این خیمه گاهم هیچ ترسی در من نیست. تصویرم را ببرید پیشکش رهبرعزیز و امامم سید علی خامنه ای و فرمانده ام حاج قاسم و به رهبرم بگویید که اگر در بین مردمان زمان خودت و کلامت غریبید ما اینجا برای اجرای فرمان شما آمده ایم و اماده تا سرمان برود و سر شما سلامت باشد. 

لطفا به ادامه مطلب توجه بفرمایین...

🌹🌹شهادتت مبارک🌹🌹

بسم الله الرحمن الرحیم...

سلام بچه ها:

 تو این روزها همگی ما از یک شهید شنیدیم،یک مدافع حرم...

 ((شهید محسن حججی))

 باورش برای من  سخته که بتونم عظمت و بزرگی  ایشون رو درک کنم

 میدونید از چی ناراحتم؟

راستش را بخواهید در بین بازی شهوت و دنیا پرستی و گناه شهید حججی خوب راهی رو انتخاب کرد...

وقتی که داشت شهید میشد ما درگیر چی بودیم بچه ها؟

درگیر خودارضایی و گناه؟

خودمونیم دمت گرم داداش محسن

دمت گرم،خیلی باهات حال کردم...

مثل امام حسین شدی شنیدم کسایی که رفتن کربلا از مرگ نمی ترسیدند به خاطر همین بود که با قدرت شمشیر می زدند چشمهای تو را که دیدم توانستم درک کنم عظمت نگاه سرداران کربلا را!

 ما به تو مدیونیم...

 آهای بچه هایی که این پست رو میخونید ما به امثال شهید حججی ها مدیونیم...

 هر کسی درگیر یک سری از مشکلات دنیایی شده ولی شهدا راه خودشون رو به آسمان پیدا کردند دنیای شهدا متفاوت از ماست...

محسن جان به تو قول می دهیم.

به تو قول می‌دهیم جلوی نفسمان بیاستیم و از سیم خاردارهای نفس مان عبور کنیم به تو قول می‌دهیم جهاد اکبر کنیم دستمان را بگیر

از تو بخاطر همه چیز ممنونم دوستت دارم محسن جان!

کادر توبه۹۴ شهادتت را تبریک میگوید!