فکر می کنید از اینجا تا خدا چقدر راه است ؟!
می گویند از اینجا تا خدا دو قدم بیشتر نیست . « یک قدم بر نفس خود نه ، دیگری درکوی دوست » نفس می گوید : انجام بده . همین که انجام ندهی، پیش خدایی .
نفس از تو گناه می خواهد . لذت حرام می خواهد . بی محلی کن تا دلت روشن شود و خدا را بخواهد . می دانستی اگر دلت گرم و روشن شود می توانی از زمین بلند شوی و به پرواز در آیی مثل آتش زیر بالن ؟!
اما برای اینکه بالن روح تو هم اوج بگیرد ، باید وزنه های اضافی را پایین بیاندازی ، باید سبک شوی .
برای این کار یک دوش بگیر به نیت توبه غسلی کن و وضویی بگیر و با لباس پاکیزه و در گوشه ای دنج و خلوت رو به قبله بنشین .
بعد از تمرکز به احوال غربت خودت و به عظمت خدا فکر کن .
شروع کن به صحبت با خدا :
خدا ! بنده ت اومده پشت در . نمی خوای در رو به روش باز کنی ؟ من شنیدم از توبه ی بنده هات خوشحال می شی . اومدم خوشحالت کنم .
خدا! من که جز تو پناهی ندارم اگه تو ردم کنی کجا برم ؟ سرمو رو دامن کی بذارم ؟ شکایت دل غریب و حسرت کشیده ام رو به کی بکنم ؟ از دست نفس اماره به کی پناهنده بشم ؟
خدای خوبم ! اگه به دردت نمی خورم پاشم برم . اما ، از اینجا برم ، کجا برم ؟ کی منو با این همه بدی میپذیره ؟ کی به یه آدم معصیت کار پناه می ده ؟
من که به غیر از درگاه لطف و کرمت جای دیگه ای رو سراغ ندارم . تو نگفتی : غریبا رو پناه بدید ؟ یتیما رو با محبت بپذیرید؟
خدا ! حالا من یه غریب اومده در خونه ی تو . نمی خوای پناهش بدی ؟
برای مشاهده کامل پست به ادامه مطلب بروید