سلام دوستان...
غریب مدینه هستم...
قبلا قول داده بودم یک متنی رو توی سایت منتشر کنم که حقیقتش حرفای خودمونی باشه...
از الانم میگم که دلم میخواد حرفامو با قلبتون درک کنید و دنبال دلیل و مدرک نباشید...
در هر صورت یک گپ کوتاه بین خودمونه...
غریب مدینه هستم...
قبلا قول داده بودم یک متنی رو توی سایت منتشر کنم که حقیقتش حرفای خودمونی باشه...
از الانم میگم که دلم میخواد حرفامو با قلبتون درک کنید و دنبال دلیل و مدرک نباشید...
در هر صورت یک گپ کوتاه بین خودمونه...
برای مطالعه این متن به ادامه مطلب مراجعه کنید...
سلامی دوباره...
دوستان عزیزم امروز که دارم این متن رو براتون مینویسم دارم به گذشتم فکر میکنمـ...
به گذشته ای که به خاطر یک گناه،فقط یک گناه بسیاری از موقعیت های خوبشو از دست داد...
به گذشته ای که فقط حسرت خورد...گریه کرد و همیشه شرمنده خدا و اهل بیتش بود...
میدونید دوستای خوبم،گناه خودارضایی میتونه تمام زندگی یک فرد رو داغون کنه...
امروز که بنده پاکم و این حرفا رو میزنم به این دلیله که بهتون بگم دوستای خوبم همه شما لایق پاکی هستید...
فقط باید قوی باشید و یک بار برای همیشه محکم و استوار جلوی شیطان بیاستید....
یادم میاد روزایی رو که فکر میکردم مرگ از این زندگی بهتره...
این گناه میتونه انسان رو تا مرز مرگ هم بکشونه بچه ها...
گاهی اوقات با خودم فکر میکردم که دیگه ترک فایده نداره،از همه حتی خدا ناامید شده بودم...
ولی باز هم بر خلاف چیزی بود که فکر میکردم...من تو بغل خدا بودم و اون زمین خوردن و بلند شدن من رو میدید...
بچه ها حقیقت تلخی که وجود داره اینه بعد از یک مدت وجدانمون هم بی خیال میشه...بهتره همین الان بزاریمش کنار...
آره میدونم یک لذتی هم داره ولی بزارید کنار این لعنتی رو...
من یک پسر جوونم و میخوام بهتون بگم که بخدا قسم منم خیلی چیزا رو میبینم خیلی اتفاقات در اطرافم میافته که میتونه من رو به گناه بکشونه...
میبینم خیلی از رفیقام با جنس مخالف در ارتباط هستند و اونو عادی میدونند...
شاید گاهی دل من هم لرزید...شاید خواستم به طرف اونا برم و این گناه رو زیبا دیدم...
منم تو خیابون که راه میرم چیزایی میبینم که حتی تحریکم میکنه...
منم اینترنتی دارم که میتونم باهاش هرکاری دلم میخواد انجام بدم...
و اینا زیاده بچه ها...
من یک چیز دیگه ای هم دارم که خالی از لطف نیست بدونید...
...من اهل بیتم رو دارم...
تو این دنیا همه ما به دنبال یک عشق پاکیم...یک ارامش خاطر...
ولی همیشه مسیرو غلط انتخاب کردیم...
من بهتون میگم که اگه پایه و طالب عشق حقیقی هستید اهل بیت آماده هستند...
من با همه این چیزایی که گفتم خودمو نگه داشتم و طرف اینجور کارها نمیرم...
یک دلیل بیش تر نداره بچه ها...
من عشقی رو دارم که میتونه جای همه ی این ادما رو پر کنه...
اگه امروزی که داری این متن رو میخونی به این گناه آلوده ای بدون که خیلی عقب افتادی از بازی عشق و عاشقی...
بدون که تو الان باید پیش مهدی فاطمه باشی...
بدون که میتونستی به بهترین درجه برسیا...
خدا ما رو دوست داره...اما چیکار کنه که من و شما سرمون رو انداختیم پایین و دنبال دلمون رفتیم؟
قبول دارید خودمونم از خودمون خسته شدیم؟
اخه تا کی گناه کنیم؟
بابا بسه دیگه...
من و تو الان باید اینجا باشیم اخه؟
ما اشرف مخلوقاتیم...اگه نتونیم خودمون رو کنترل کنیم که با حیوانات فرقی نداریم...
بچه ها به خودتون نگاه کنید...
آیا این جایگاه واقعـــــی شماست؟؟؟؟
بخدا قسم که لیاقتتون خیلی بیش تره...
بسم الله رو بگید و شروع کنید به ترک...
شما با اراده میتونید تمام گناهاتون رو ترک کنید...
من منتظرم ببینم چند نفر بعد خوندن این متن قول میدن که خودشونو از این وضعیت ناخوشایند نجات بدن...
به امید پاکی!
خادم شما غریب مدینه...
من این قول رو می دهم که ثابت قدم باشم در راهی که خداوند ازمن خشنود باشه
من این عهد رو می بندم که استقامت بورزم
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان ، غم مخور
سر عهدم هستم.