سلام دوستای جانم🌹
امروز یه روایت قدسی درمورد توکل به خدا براتون آوردم
نخونین ضرر کردین!!!!!!!!! :)
پس بسم الله...
برای مشاهده متن لطفا روی ادامه مطلب کلیک رنجه فرمایید..!
خیلی قشنگه این نوشته..
مطمئنم با خوندش حالت عوض میشه
اگه دلت لرزید... آقای مهربونمون رو یادت نره دعا کنی
بی مقدمه شما رو به خوندنش دعوت میکنم..
"به عزت و جلال و بزرگواری و رفعتم بر عرشم سوگند که آرزوی هرکس را که به غیر من امید بندد، به نومیدی بدل میکنم.
و به او نزد مردم جامه خواری میپوشانم، و او را از تقرب خود میرانم و از فضلم دور میکنم.
آیا او در گرفتاری ها به غیر من آرزو میبندد، در صورتی که گرفتاری ها به دست من است؟
و به غیر من امیدوار میشود و در فکر خود در خانه ی جز مرا میکوبد؟
با آن که کلیدهای همه درهای بسته نزد من است و در خانه ی من برای کسی که مرا بخواند باز است.
کیست که در گرفتاری هایش به من امید بسته و من امیدش را قطع کرده باشم؟
کیست که در کارهای بزرگش به من امیدوار گشته و من امیدش را از خود بریده باشم؟
من آرزوهای بندگانم را نزد خود محفوظ داشته و آنها به حفظ و نگه داری من راضی نگشتند، و آسمانهایم را از کسانی که از تسبیحم خسته نشوند(فرشتگان) پر کردم و به آنها دستور دادم که درهای میان من و بندگانم را نبندند.
ولی آنها به قول من اعتماد نکردند... مگر آن بنده نمیداند که چون حادثه ای از حوادث من او را بکوبد، کسی جز به اذن من آن را از او برندارد، پس چرا از من روی گردان است؟
من با جود و بخشش خود آنچه را از من نخواسته به او میدهم سپس آن را از او میگیرم، و او برگشتش را از من نمیخواهد و از غیر من میخواهد؟
او درباره من فکر میکند که ابتدا و پیش از خواستن او عطا میکنم، ولی چون از من بخواهد به سائل خود جواب نمی گویم؟
مگر من بخیلم که بنده ام مرا بخیل میداند؟
مگر هر جود و کرمی از من نیست؟
مگر عفو و رحمت دست من نیست؟
مگر من محل آرزوها نیستم؟
پس چه کسی میتواند آرزوها را پیش از رسیدن به من قطع کند؟
آیا آنها که به غیر من امید دارند نمیترسند؟
اگر همه اهل آسمانها و زمینم به من امید بندند، و به هریک از آنها به اندازه امیدواری همه دهم، به قدر عضو مورچه ای از ملکم کاسته نشود، چگونه کاسته شود از ملکی که من سرپرست او هستم؟
پس بدا به حال آنها که از رحمتم نومیدند، و بدا به حال آنها که نافرمانیم کنند و از من پروا نکنند."
الکافی-ج2-ص67-باب التفویض الی الله و التوکل علیه