امام علی علیه السلام: در شگفتم از کسی که می تواند استغفار کند و ناامید است.
سلام به تمام دوستان خوبم
متنی رو در اینجا نوشتم و سعی کردم اطلاعاتی که دارم و فکر کردم ممکنه برای دوستان مفید باشه رو در اینجا بیارم. گرچه من هم مانند بقیه دوستانی که اینجا هستن، سرگذشتی دارم و پستی و بلندی هایی داشتم و همینطور درد دل هایی. اما هدفم از این نوشته، توصیه هایی است به کسانی که امروزشون مثل دیروز منه.
این متن بیشتر جنبه ی علمی داره تا انگیزشی. می تونید اطلاعاتی که به درد میخوره رو با انگیزه ی خودتون عمل کنید : )
اگر متن مقداری طولانی میشه از همین ابتدا عذرخواهی میکنم. چون میخوام مطالبم برای هر فردی در هر مرحله ای که هست مفید باشه و هر قسمتیش برای فردی مناسب باشه. و اول سعی کردم از مطالب کلی شروع کنم و بعد راهکارهای شرایط خاص رو توضیح بدم.
پس اگر میخواهید راهکارهایی برای ترک، برای رفع شرطی شدن ذهن، کنترل نفس در تنهایی و ... رو بخونید، با این نوشته همراه باشید. گرچه طول میکشه اما ضرر نمی کنید.
مشاهده کامل این متن در ادامه مطلب...
شاید بد نباشه ابتدا مقداری هم از خودم بگم. با اینکه کاملا مذهبی هستم و از طریقی که فکرشو نمی کردم گرفتار شدم، اما بعد از هفت سال تونستم از این ماجرا خلاصی پیدا کنم. نمی خوام بگم چطور به این کار کشیده شدم یا چه اتفاقاتی در این مدت افتاد. اما بیشتر می خوام از حال الانم بگم. از موفقیتی که بعد از هفت سال شکست، بهش رسیدم. موفقیتی بعد از هزاران بار شکست خوردن در این مدت، بعد از هزاران بار بی ارادگی، و اما بعد از هفت سال تلاش برای ترک.
این رو برای اونهایی دارم میگم که الان دارن اون هفت سال منو تجربه میکنن. یعنی همون حالتی که حس میکردی دیگه این بار، بار آخر بود و دیگه شکستی در کار نیست؛ ولی در عرض چند دقیقه در عین ناباوری، تمام ماجرا عوض شد و مطمئن شدی که انگار ترک این کار برای تو شدنی نیست.
دوستی که این وضعیت رو داری! بدون من هزار بار این حال رو داشتم، ولی اراده ای که الان دارم و میخوام کمی برات توصیفش کنم رو از پشت همون شکست ها و بی ارادگی ها به دست آوردم.
تا زندگی جاریست، تلاش باید کرد. آنکه کارها به دست اوست، تو را خواهد رساند.(از کلیدی ترین نکات)
بذارید از حال و اراده ی این مدتم بگم. چند روز اول ترک رو که کنار بذارم که گاهی کنترل نگاه برام سخت بود، از بعد از اون تا حالا تقریبا میتونم بگم هیچ نگاه آلوده ای نداشتم.
به جز چند بار که در حال خواب و غیراختیاری بوده، به هیچ وجه در این مدت تحریک نشدم.
در تمام این مدت بر روی کامپیوتری که بارها استفاده میکردم، فیلترشکن داشتم.(نمیخوام بگم خوبه یا بد. دارم از اراده ام میگم) و با این حال که بارها هم چند ساعت تنها بودم اما هیچ استفاده ی نادرستی ازش نکردم. حتی چند بار نیاز بود و از فیلترشکن استفاده کردم برای کارهای دیگه اما سراغ سایتهایی که موجب انحرافم بشه نرفتم.(توضیح بدم که برخی سایتها به دلایلی غیر از مسائل اخلاقی فیلتر میشن)
اینطوری بود که اگر ناخواسته نگاهم به نامحرمها (با هر نوع پوششی) می افتاد، اثر خاصی روی من نداشت.(در راهکارها در این باره توضیح میدم)
اینها رو شعار نمیدم. عین حقیقته. فقط میخوام بگم همه شما میتونید بهش برسید. توضیح ندادم. اما مطمئن باشید بدترین روزهایی که شما داشتید رو منم داشتم. تمام اینها رو کسی داره میگه که بعد از این همه مدت تونسته به چهل روز پاکی برسه.
تو این مدته گرچه برخی محدودیتها رو برای خودم قرار دادم اما اینطور نبوده که خودم رو تو خونه زندانی کنم. حتی مدتی برای کاری مجبور بودم ارتباط خیلی نزدیکی با یه خانم داشته باشم، که همین قبلا هم پیش اومده بود و اذیت شده بودم. اما این مدته کوچکترین تاثیر بدی بر من نداشت.
اما جدای از راهکارهایی که خواهم گفت و خودم هم به کار بردم، بذارید مهم ترین عامل پیروزیم از نگاه خودم رو (که در ضمن نکته کلیدی اشاره داشتم) در ضمن یک بیت که نوشتم، براتون بگم:
از جذبه ی یک نگاه معشوق دلم تاب افتاد
گر نه این بی خبری در دل ما بود که بود
آره دوستان خوبم. من خودم رو بنده ی آزاد شده ی امام زمانم میدونم. همونی که اول شروع ترکم باهاش حرف زدم و قول و قرار گذاشتم.
نیاز داشتم که انگیزه ی از دست رفتمو به دست بیارم. نیاز داشتم که یکی که میتونه دست گیری کنه، دستمو بگیره. گفتم آقا با شما معامله ای میکنم. اول خواستم بگم من چهل روز ترک میکنم، بعد شما اون موقع فلان حاجتمو بدید. درست در روزی که سالروز ازدواج امیرالمومنین و حضرت زهراء سلام الله علیهما قرار می گرفت. چند تا حاجت هم تو ذهنم بود. اما دیدم نمیدونم کدوم حاجتمو بخوام. اصلا نمیدونم کدوم یکی به صلاحمه. گفتم آقا من چهل روز ترک میکنم، شما خودت هر چیزی که میدونی به صلاح منه بهم جایزه بده. دنیایی باشه یا اخروی. ولی باور کنین هیچ جایزه ای مثل دست گیری برای ترک نیست.
یه بار به یکی از دوستان اینجا نوشتم که تلاشهای هر بار شما بی نتیجه نمیمونه. یه بار می بینی جوری که خودتم فکرشو نمیکنی، شهوت کاملا ازت دور میشه. اینجاست که میشه دست غیب خدا رو دید.
یه مورد رو هم گرچه اکثرا دسترسی ندارن و اشکالی هم نداره، اما اگر بهش اشاره نکنم، مدیون میمونم. و اون اینکه در تمام این مدت، سعی ام بر این بود که هر روز به پابوسی امام رضا علیه السلام برم. و همین من رو ثابت قدم نگه داشت.
الان که فکرشو میکنم اصلا باورم نمیشه که چهل روز گذشته و من خطا نکردم.
اما برم سراغ توصیه ها و راهکارها:
به نظر من دو تا عامل (البته در کنار موردی که بعد از این دو بهش اشاره میکنم) از مهم ترین عوامل ترک هستند: 1- مشغولیت ذهنی 2- مشغولیت عملی
شاید براتون جالب باشه که چرا به موردی مثل نماز و توجه به خدا اشاره نکردم (گرچه اونها هم لازمه). این رو کاملا قبول دارم که هر کار خیری بخواد اتفاق بیفته به دست خداست، و همینطور هر چقدر انسان به خدا نزدیکتر بشه، راحت تر میتونه گناه رو ترک کنه. و حتی دیدید که مهم ترین عامل موفقیت خودم رو چی دونستم. اما باید بدونیم که این گناه رو حتی کسانی که این کار رو گناه نمیدونن هم میتونن ترک کنن. یعنی حتی کسانی که اعتقاداتی مثل ما ندارند.
دلیل این حرفم اینه که شما اگر این موارد رو رعایت نکنید، در واقع نمی تونید همون نماز رو هم درست بخونید. یعنی می بینید وقتی گناه اومد سراغتون یا بی حوصله شدید، نماز رو ترک میکنید. در واقع نماز و سایر عوامل نسبت به هم تاثیر و تاثر دارن.
از دو عاملی که نام بردم، مورد اول خیلی مهم تره. ولی اول از دومی شروع میکنم:
مشغولیت عملی: باید برای زندگی برنامه داشته باشید. وقت هاتون رو پر کنید. بیشترین شکست های من در زمانی بود که سرم خلوت تر میشد یعنی آخر هفته ها. وقتی این کار براتون عادت شده، حتی ممکنه گاهی از روی بی حوصلگی برید سراغش. پس خیلی به این مورد توجه کنید. اما مساله ای که هست اینه که برخی، اون قدر ذهنشون درگیر مسائل شهوانی میشه که حتی در حین بقیه کارها هم به اونها فکر میکنن و در واقع همین باعث میشه گرچه برنامه ریزی کردن و به ظاهر کارشون رو انجام میدن، اما کارشون به خوبی پیش نمیره و ایجاد انگیزه و رضایت نمیکنه.
پس، از اینجا اهمیت عامل دوم مشخص میشه که باید روی اون کار کرد.
مشغولیت ذهنی: در واقع باید دغدغه فکری داشته باشید. چیزی که ذهن شما رو کاملا به خودش درگیر کنه، همونطور که این مسائل نادرست ذهن شما رو درگیر کرده. هر چقدر اون مساله ارزشمند تر باشه بهتره، اما در طی مرحله ی اول ترک، لازم نیست حتما یک چیز ارزشمند رو دغدغه ی فکری قرار بدید. فقط کافیه اون مساله حرام نباشه. حتما بگردید و پیداش کنید. چیزی که توانایی دغدغه شدن برای مدتی رو داشته باشه. مثال ساده بزنم. مثلا خرید یک لپتاپ برای شما خیلی مهمه. در اون زمانی که دنبال خریدش هستید و میگردید، طوری ذهنتون رو مشغول میکنه که اصلا به کار دیگه ای فکر نمی کنید و روز و شب به اون فکر میکنید. یا مثلا خدای نکرده مادرتون مریض و بستری میشه، طوری ذهنتون رو درگیر میکنه که روز و شب ندارید. باید همچین چیزی پیدا کنید تا راهتون خیلی ساده بشه.
با همین دو تا کار تا نود درصد راه رو رفتین.
حالا مشکلی که هست ممکنه برخی نتونن این دو راهکار رو انجام بدن. یعنی گرچه دلشون میخواد اما چون انگیزه ی کافی ندارن، اصلا نمیتونن به دغدغه ای غیر از مسائل جنسی فکر کنن.
پس در اینجا میرم سراغ اون موردی که گفتم بهش اشاره میکنم.
و اون اینه که قبل از هر چیز باید یک تصمیم جدی برای ترک بگیرید. باید حقیقت این گناه رو متوجه بشید تا بتونید ترک کنید.
هر کسی ممکنه دلیل اصلیش برای ترک، چیزی باشه. مثلا گناه بودنش، عوارضش، یا یه موارد خاصی از عوارض، ترس از آبرو یا هر چیز دیگه. باید همون مورد که میدونید برای شما موثره رو برای خودتون تقویت کنید. بیشترین چیزی که برای خود من موثر بود، همین گناه بودنش بود و دوری از خدا.
اگر روی این مساله کار کنید باعث میشه که از این کار منزجر و متنفر بشید. و حس بدی نسبت بهش پیدا کنید.
گفتم که قصدم از این نوشته، انگیزشی بودنش نیست. اما اینجا میخوام مقداری درباره این گناه بنویسم تا بتونه در ایجاد این حس در شما موثر باشه.
این مطلب از لحاظ علمی ثابت شده انسان به فکر هر چیزی که باشه و همون دغدغش بشه، باعث میشه که رشد کنه و بر حقیقت یک فرد اثر بذاره. مثلا کسی که دنبال شکم باشه هر چقدر بیشتر دنبالش بره و بهش اهمیت بده، روز به روز نفسش در همین راستا تقویت میشه. همینطور نسبت به شهوت. و این باعث میشه سایر قوای انسان ضعیف بمونن. اما اگر انسان عباداتش رو افزایش بده و دغدغش خدا باشه باعث میشه روز به روز نفسش از حیوانیت فاصله بگیره و خدایی بشه.
خوندن سرگذشت انسان های بزرگ و موفق، خیلی در ایجاد انگیزه میتونه موثر باشه.
یادتون باشه که شما باید جهاد اکبر کنید؛ پس به همون اندازه با قدرت جلو برید.
با خودتون فکر کنید چند دقیقه لذت زودگذر آیا ارزشش رو داره؟
نسبت به این گناه، لذت گرا نباشید. اگر به این لذت نرسید دنیا به آخر نمیرسه. میتونید یک لذت دیگه رو جایگزین کنید.
در روایتی از امیرالمومنین(ع) است که: ارزش هر انسانی به اندازه ی چیزی است که آن را نیکو میداند. شما تو زندگی اگر دنبال پول باشید، ارزشتون همونه، اگر به دنبال شکم بودید، به همون اندازه ارزش دارید. و اگر به دنبال شهوت و... بودید، باز هم همون قدر ارزش دارید. پس چیزی رو دوست داشته باشید که شما رو ارزشمند کنه.
و همینطور این رو در ذهن داشته باشید که انسان با هر چیزی که دوست داشته باشه محشور میشه. تا جایی که در روایتی از امام رضا(ع) است که حتی اگر سنگی رو دوست داشته باشید، با اون محشور خواهید شد. پس خیلی مراقب باشید. به خودتون شخصیت بدید و خودتون رو در حد این گناه نبینید.
خوب حالا اگر این تصمیم محکم رو گرفتید، پس دیگه نباید سراغ عوامل محرک برید. از هر گونه عامل محرک دور باشید. از همون ابتدا باید به وسوسه "نه" بگویید. شیطان از همون ابتدا نمیگه برو مرتکب شو. اول میگه یک نگاه کن کمی آرومت میکنه تو که نمیخوای کاری بکنی، بعد میگه چند تا دیگه ببین، ببین فلان سایت چیز جدیدی گذاشته، بعد یه فیلم ببین، بعد ... آخرش میشه همونی که نباید.
شاید باید روزی صد بار به شیطان و نفست بگی "نه". ولی این "نه" رو باید از همون ابتدا بگی. مطمئن باشید اگر این "نه" رو از همون اول بگید، خیلی کار ساده ایه. درست مثل نگه داشتن گاری روی سطح شیب دار میمونه؛ که اگه از اول نگهش دارید راحته، اما اگه کمی رهاش کنید، دیگه نگه داشتنش سخت میشه، و باز هرچی سرعت بگیره سخت تر و سخت تر.
ما زنده به آنیم کـــه آرام نگیریـــم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
برخی میگن ما هر کاری میکنیم نمیشه!
منم میگم حرفتون درسته. واقعا نمیشه. خوب معلومه نمیشه وقتی من بخوام سراغ عوامل محرک برم و هر چیزی ببینم، و بخوام موفق بشم. در واقع اولین زمانی که قدرت نه گفتن رو از دست دادید و تسلیم شدید، باخته اید. نمیشود گفت نگاه کنی ولی تصویرش به ذهن نیاید. پس تا زمانی که اراده دارید، جلوگیری کنید.
به خاطر همینه که اسلام گفته هر عملی که حتی میترسی تو رو به گناه بکشونه، حرامه و باید ترک کنی. فکر نکنید باید شما هم مثل بقیه مردم جامعه رفتار کنید. به چه قیمتی؟ اگر همه خطا میکنند چرا ما باید دنبال اونها بریم؟ نمیگم روی مسائل حساس بشید، اما مثلا وقتی میدونید اگر فلان برنامه تلویزیون رو ببینید، امکان داره تحریک بشید؛ شک نکنید که با ندیدنش دنیا به آخر نمیرسه. فقط بحث خودارضایی نیست. این دستور اسلامه که میگه همچین برنامه ای نباید ببینی.
من به این آیه خیلی اعتقاد دارم: بل الانسانُ علیٰ نفسِه بصیرة(14) و لو ألقیٰ مَعاذیرة(15)
بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است [و عوامل نجات و بدبختی اش را می داند]؛ هرچند در ظاهر عذرهایی برای خود بتراشد. (سوره قیامة)
پس واقعا ببینید چه عواملی برای شما ایجاد تحریک میکنه و از همه اونها دوری کنید تا زندگی آروم و راحتی داشته باشید.
این رو بدونید که هر کس خواسته ای از خدا داشته باشه و برای اون تلاش نکنه، در واقع خودش رو مسخره کرده است.
عامل فکر رو که قبلا هم اشاره کردم، خیلی جدی بگیرید. این رو مطمئن باشید که اگر ذهن شما (که از اون تعبیر به نیت میشه) به دنبال لذت حرام نباشه و به خواست خودش سراغ یک سری افکار نره، حتی در مواقعی که ناخواسته با صحنه هایی مواجه میشید، خیلی مقاوم خواهد بود و اثری بر شما نداره. فقط به شرط اینکه نگاهتون به اون صحنه هم مانند سایر تصاویر باشه. یعنی گرچه می بینید اما دقت نکنید. درست مثل خیلی از تصاویر دیگه ای که خیلی عادی می بینید و از کنارشون رد میشید. هیچ وقت بر اندام و ظاهر نامحرم دقیق نشید حتی از روی کنجکاوی. چیزهای زیباتری برای نگاه های پاک شما وجود داره.
اگر ذهن نخواهد، دیدن آنچنان تاثیری نمیکند.
خواب و خطورات ذهنی
در اینجا یک مطلب باقی میمونه و اون بحث مواردی است که به صورت غیراختیاری برای انسان پیش میاد.
که گاهی به صورت خطور یک سری افکار یا تصاویره. در این مورد مطمئن باشید اگر عواملی که شما رو به یاد اونها میندازه، یا رفتن سراغ اونها باعث میشه که ذهن شما تصاویر رو مدل سازی کنه، رو سراغشون نرید، به مرور زمان این تصاویر ذهنی بسیار کمرنگ میشه و شما تسلط کافی بر اداره ی اونها خواهید یافت.
اما هنگام خطور این افکار تنها راهش بی محلی و ادامه ندادن افکاره.
در کل چه در این مواقع و چه در مواقعی که شهوت به شما فشار میاره، باید فضاتون رو عوض کنید. و به همون حالی که هستید، باقی نمونید. در این صورت خودتون خواهید دید که کار چقدر راحت میشه و خیلی آروم میشید.
اما مورد دیگه ای که باز غیراختیاریه، خواب دیدن است، و یا بروز احساساتی در خواب. این مورد در مواقعی که خود من از هر جهتی مقاوم بودم، باعث اذیت شدن شدید من در طول روز میشد. در این مورد هم باز تکرار میکنم اگر میخواهید کمتر چنین خوابهایی ببینید، باید حتی عواملی که سبب مدل سازی ذهن میشه رو از خودتون دور کنید. به عنوان مثال شما ممکنه یک تصویر یا حرکت ساده از یک نامحرم در تلویزیون ببینید، ولی این در اعماق ذهن شما شبیه سازی میشه و بعدا ذهن، تصویری که نباید رو در یاد شما میاره. پس تا زمانی که احساس خطر میکنید، برای رضای خدا از این عوامل دور باشید.
جدای از این، شما میتونید به اینجور خوابها به چشم یه فرصت نگاه کنید، نه یک تهدید. یعنی اینطور فکر کنید که یک لذت حلالی بوده که در خواب به شما رسیده و برخی از حالات و احساساتش در طول روز هم باقیه و حس خوشایندی داره(چون در خواب، روح بیشتر از جسم درگیر شده) اما اصلا قرار نیست این حس خوشایند (که البته در مدت کوتاهی از بین میره) رو ادامه بدید با یک سری کارهای دیگه. چون اگر ادامه دادید، گرچه فکر میکردید اون حس خوشایند بیشتر میشه، اما می بینید که نهایتا به حس انزجار تبدیل شد. به یاد داشته باشید در این مواقع، شما همچنان اراده دارید و این ها صرفا وسوسه هستند.
آژیر هشدار رو جدی بگیرید: موردی رو چند روز پیش از نوشته های یکی از کاربران خوب سایت، یادم اومد که میخوام بهش اشاره کنم.
شما اگر مدت کوتاهی، کاملا از گناه فاصله بگیرید، قلب شما پاک میشه. حالا اگر دوباره بخواهید یکدفعه به گناه دست بزنید، خواهید دید که در اون لحظه قلب شما تپش شدیدی پیدا میکنه و هشدار میده که من طاقت گناه رو ندارم. در مواقع خطر این آژیر هشدار رو جدی بگیرید.
نا امید شدی؟
اگر آره، برو یه بار دیگه حدیثی رو که ابتدای متنم نوشتم بخون. نمیخوام زیاد در این مورد حرف بزنم چون شنیده ها رو شنیدید. اگر ابتدا هم از خودم چیزی گفتم، به خاطر افرادی بود که چنین حسی دارن.
به قول یکی از دوستانم، فکر کنید که روزی چند بار تکرار این عمل بدتره، یا چند روزی یک بار؟ پس پیشرفت های هرچند اندک خودتون رو نادیده نگیرید.
اگر هدفتون خدای بی منتهی باشه پس دیگه سوال "چرا باید ادامه بدم؟" معنی نداره.
توصیه ام به دوستانی که چند روز پاکی رو تجربه میکنن، اینه که توی این مدت به خودشون امید بدن، و باور کنن که همه ی عمرشون میتونه مثل این مدت چند روز باشه. این باور باعث میشه اگر دوباره شکستی رخ بده، نیروی بلند شدن دوباره رو از دست ندید.
مشکل بودن این کناه به اینه که اثرات جسمی، و روحی روانی بدی روی فرد میذاره، وگرنه اگر دقت کنید ممکنه مرتکب گناهان یا رذائل اخلاقی زیادی باشیم که ترک کردنشون به همین مقدار میتونه مشکل باشه. مواردی مثل غیبت، بی احترامی به دیگران، بد دهانی، غرور و... ، که هر یک از اینها اصلا کوچک نیستند.
شرطی شدن ذهن
احتمالا تا حالا خودتون به این نتیجه رسیدید، یا دیگران به شما گفتن که ذهن شما نسبت به یک سری مسائل، شرطی شده و ناخودآگاه به سمت اونها کشیده میشید. اما چطور باید حلش کرد؟
اگر بگم نسبت به این مسائل، بی تفاوت بشید؛ حرف خوبی زدم؛ اما مشکل اینه که بی تفاوت شدن، اون هم نسبت به این مسائل خاص، به این راحتی نیست. پس روش زیر رو امتحان کنید.
در این موارد بهترین راه اینه که جهت ذهنتون رو عوض کنید به نحوی که باید برای خودتون پیداش کنید. مثال میزنم تا روشن بشه.
مثلا ذهن شما نسبت به اینترنت کامپیوترتون شرطی شده، یعنی هر وقت رایانه رو روشن می کنید، میرید سراغ اینترنت و ناخودآگاه میخواهید به سمت برخی سایت ها که نباید، برید. در اینجا شما باید به ذهنتون جهت دیگه ای بدید. مثلا یک سایت مناسب خاص رو انتخاب می کنید که مطالبی داشته باشه که مدام بتونید دنبال کنید و براتون جذاب باشه. اینطور جهت شرطی شدن ذهن شما تغییر میکنه به این سایت خاص (جایگزینی).
البته بعدا اگر حس کردید عادت به این سایت جدید هم به جهت برنامه زندگی، براتون مفید نیست، کم کم این عادت رو ترک کنید.
یا مثلا اگر شما نسبت به اوقات تنهایی حساس شدین، طوری که می بینید وقتی تنها میشید،خود به خود به سمت اون کار میرید؛ میتونید جهتتون رو عوض کنید. این عمل شما چون مخفیانه است شاید جاذبه ی بیشتری ایجاد کنه. یعنی وقتی تنها شدین، حس میکنید آزاد شدید و کاری رو که در مقابل دیگران نمیشد آزادانه انجام داد، حالا میتونید. در اینجا مثلا میتونید یک عمل مخفیانه ی دیگه رو جایگزین کنید. اما عملی مثبت. مثلا خود من جلوی دیگران نمیتونم روضه یا مداحی بذارم و راحت گریه کنم. اما در تنهایی و مخفیانه میتونم. پس وقتی تنها شدم ذهنم میره سراغ این کار مثبت که در جمع نمیتونستم انجام بدم.
شما باید کاری که جهتتون رو عوض میکنه رو پیدا کنید. مثلا کار خیری که در تنهایی میتونید برای دیگران انجام بدید، صحبت کردن با امام زمان(عج)، کتابی که دوست دارید تو تنهایی بخونید، آوازی که دوست دارید تو تنهایی بخونید یا هر چیز دیگه.
همینطور نسبت به مسائلی مانند نگاه کردن برخی برنامه های تلویزیون و... . میتونید کاری کنید که ذهنتون دنبال یک چیز مثبت بره و نسبت به اون چیز حساس بشه و دنبالش کنه.
واکسن بزنید: این روش بیشتر برای کسانی است که فکر میکنن شکست هاشون در اوقات یا مکان های خاصیه؛ و به روش رفع شرطی شدن ذهن نزدیکه.
این روش رو توصیه اکید میکنم اگر قراره انجام بدید، باید خیلی خیلی حساب شده باشه، با مراقبت خیلی زیاد. پس اگر فکر میکنید شرایطش رو ممکنه نداشته باشید اصلا سراغش نرید.
برای تقویت ارادتون میتونید خودتون رو واکسینه کنید. اما چطوری؟
مثلا شما حس میکنید اگر توی فلان اتاق یا مثلا حمام برید، به دلیل شرایط خاصی که داره یا خاطراتی که دارید، زیاد وسوسه میشید؛ یا مثلا ساعت دو بعد از ظهر، وسوسه ها به شما هجوم میاره. یا هر مورد دیگه ای که هست.
شما باید در موقعی که کاملا آروم هستید و شهوت از شما دوره، و حال خوبی دارید (مثلا حال معنوی یا نشاط خاصی)، خودتون رو دقیقا در همون موقعیت لغزش قرار بدید. یعنی با همون حال خوب برید توی اون اتاق مثلا؛ اینطور وقتی در دل قضیه رفتید و خودتون رو در موضعش قرار دادید، می بینید که اون محیط هم فضایی است مثل سایر محیط ها، و شرایطش براتون عادی میشه.
توجه کنید که حتما وقتی حالتون کاملا خوبه و احتمال خطر نمیدید، این کار رو انجام بدید. و اگر هم خود به خود از این حال های خوب ندارید، خودتون این حال رو قبلش ایجاد کنید به هر طریقی که میدونید.
و همینطور توجه کنید مقصودم از این راهکار، رفتن سراغ عوامل محرک نیست، بلکه گفته شد کاملا باید اونها رو دور کنید. مقصودم برای مکانهایی است که به طور طبیعی موجب تحریک نمیشن ولی الان شما نسبت به اونها حساس شدید مانند حمام، رختخواب یا ... .
واقعا ببخشید میدونم که خیلی خیلی حرف زدم ولی باور کنید برخی مطالبم رو ننوشتم. امیدوارم مفید بوده باشه.
در آخر میخوام از همه ی دوستان و همینطور مدیران زحمتکش این سایت، که حقیقتا بودن در کنار اونها در این مدت، خیلی به من کمک کرد، تشکر کنم. مدیران این سایت کار بزرگی دارن میکنن. طبق فرموده ی قرآن: و من أحیاها فکأنما احیا الناس جمیعا (هر کس یک نفر را زنده کند گویا تمام مردم را زنده کرده است).
واقعا از همه ی شما ممنونم که تونستم با بودن در جمع شما، اراده ی قوی تری برای ترک پیدا کنم.
اینجا پایان کار نیست. شروع یک نبرد است. شروع یک زندگی زیبا.
یا رب نظر تو برنگردد ما را
برگشتن روزگار سهل است
خداروشکر شرش از زندگیتون کم شد.من در بدو بلوغ وقبل از محتلم شدن در خواب،این عمل قبیح برام شروع شد.حکمت زمان های سپری شده رو نمیدونم،ولی میدونم حکمت های خیری در انتظارمه اگر پایبند بمونم بر ترک این عمل قبیح.التماس دعا.