خواهش میکنم یکی کمکم کنه. دیگه بریدم.
من واقعا نمیدونم چطوری احساساتم رو کنترل کنم؟ آخه منم جوونم، سرشار از احساسم. سعی میکنم شهوتم رو کنترل کنم و سراغ مسائل جنسی نرم، اما این عواطف و احساسات که چیز بدی نیست!
منم دلم میخواد مثل خیلی های دیگه از راه حلال همسر داشته باشم. باهاش حرف بزنم، محبت کنم، محبت ببینم، با هم بخندیم و گریه کنیم...
وقتی می بینم دوتا پسر و دختر جوون، دست توی دست هم توی خیابون دارن میرن، قلبم از جا کنده میشه. چون من هنوز این جای خالی توی زندگیم هست...
اما اینکه الآن نمیتونم ازدواج کنم، خیلی داره اذیتم میکنه. چطوری باید تحمل کنم؟ آخه اصلا معلوم نیست چند سال دیگه بتونم ازدواج کنم. دارم آب میشم توی این احساسات😢
این فشار روحی داره زندگیمو خراب میکنه. آخه چی کار کنم؟!😭
پاسخ به این مساله رو در ادامه مطلب ببینید
نکته اول: کنترل ورودی ها
پیش از اینکه مطلبی بنویسم، از شما میخوام با حوصله به عکسهای زیر نگاه کنید
حتما دلتون خواست؛ نه؟!
خوب، کاملا طبیعیه که دلتون بخواد؛ وقتی این ها رو دارید جلوی چشمتون می بینید؛ اون هم توی این فصل تابستان. در حالی که تا چند دقیقه ی پیش که این ها جلوی چشمتون نبودن، شما هم تشنه ی اینها نبودید؛ و اصلا بهشون فکر نمی کردید.
آیا شما همون آدم قبلی نیستید؟! آیا نوع احساسات شما عوض شده؟!
اگر همون آدم هستید، با همون احساسات؛ پس اینجا چه اتفاقی افتاده که در عرض چند دقیقه نسبت به این ها، این حس خواستن در شما پیدا شده؟
جواب ساده است. شما همون آدمید، اما تا قبل از این توجهی به این چیزها نداشتید. پس میل و خواستنی هم در کار نبود. اما همین که اینها رو دیدید، دلتون آب افتاد :)
پاسخ سوالی که در ابتدا مطرح شد هم همینه. درسته که ما جوانیم و در اوج احساسات به سر می بریم؛ اما اگه کاری نکنیم که این احساسات تحریک بشه، می تونیم خیلی راحت زندگیمون رو بکنیم و دچار چنین رنج هایی هم نشیم.
درست مثل ترک خودارضایی میمونه، که اگر شما همچنان خودتون رو از محرک هایی مثل فیلم و عکس های نامناسب دور نکنید، قطعا نمی تونید خودارضایی رو هم ترک کنید. در اینجا هم اگر از یک سری ورودی های ذهنی جلوگیری نکنید، نخواهید توانست که این احساسات رو کنترل کنید. و اتفاقا چه بسا که همین احساسات وقتی شعله ور بشه، انسان رو مجددا به سمت خودارضایی هم بکشونه. پس باید مراقب بود.
✔و البته دقت کنید که در هر دو حالت، شما همون آدمید با همون احساسات و عواطف. و اصلا هم قرار نیست احساسات خودتون رو سرکوب کنید؛ بلکه قراره کاری نکنید که در موقع نامناسبی فعال بشن.
همچنین اصلا جای انکار نداره که انواع و اقسام چیزهایی که بتونن این حس شما رو فعال کنن، در جامعه وجود داره. مثلا شما می بینید یک زوج جوان توی خیابون دست همدیگه رو گرفتن و دارن قدم میزنن، یا با همدیگه میخندن... با دیدن این صحنه ها و نمونه های مشابهش، طبیعیه که احساس و عواطف شما هم فعال بشه و دلتون بخواد. اما...
نکته اینجاست که گرچه زحمت داره، اما باید کنترل کنید. و من در اینجا به شما کمک میکنم تا با شناخت بهتر ورودی ها و فعال کننده های اینگونه احساسات، بتونید از اون ها دوری کنید.
کنترل نگاه
اولین مورد اینه که تا جای ممکن نگاهتون نسبت به اطراف رو کنترل کنید. اگر توی کوچه و خیابون میرید، لازم نیست حتما اطراف رو نگاه کنید ببینید چه خبره! در حد ضرورت به کارهایی که دارید برسید و بعد هم برگردید خونه.
همچنین بین فامیل و آشنایان اگر مواردی هست که باید دقت کنید، مراقب چشم هاتون باشید.
کنترل نگاه، بسیار بسیار مهمه. و به قول باباطاهر:
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند، دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
همچنین در فضای مجازی هم باید به شدت مراقب باشید. ممکنه با انواع و اقسام تصویرها و پروفایل ها روبرو بشید که تصاویر عاشقانه رو به نمایش گذاشتند. اما این ها برای شما سمه و مضره. الآن وقت فعال کردن حس عاطفی شما نسبت به جنس مخالف نیست، و نباید دنبال این فازها باشید. تنها زمان فعال کردن این حس، موقع ازدواج و در کنار همسرتونه. و اگر قبل از اون مراقبت نکنید و فعال بشه، فقط خودتون رو اذیت کردید؛ و چه بسا شما رو اینقدر خسته کنه، که دیگه در زمان مناسبش هم نتونید از این حس بهره وری درستی بکنید.
البته کسانی هم که تصاویر و حالات عاشقانه ی خودشون رو به نمایش میذارن (چه در فضای حقیقی، چه مجازی)؛ در آخرت حسابی باید جواب پس بدن. چون انحراف مسیر زندگی این همه انسان، چیز کوچکی نیست!
و متاسفانه این نمایش عشق و احساس رو امروزه در میان قشر مذهبی جامعه هم مشاهده می کنیم. البته من نمیخوام قضاوتی بکنم؛ اما باید دید مثلا گذاشتن عکس دختر و پسرهای مذهبی در فضای مجازی؛ آیا بیشتر تبلیغ حیا و مذهب محسوب میشه، یا اینکه روی احساسات دیگران تاثیر میذاره؟! احساساتی که چه بسا خود افرادی هم که دچارش میشن، فکر میکنن چیز بدی نیست. مثلا یه آقا پسر، با دیدن عکس چادری دختر خانمی؛ میگه منم دلم همچین همسری میخواد. اما غافل از اینکه این احساسی که بدموقع فعال شده، میتونه ضربه های مختلفی بزنه؛ و نهایتا سستی و بدحالی و حتی ناامیدی رو در پی داشته باشه.
به هر حال چیزی که برای ما مهمه، اینه که قبل از ازدواج نباید دنبال چنین مسائلی بریم که گرفتاری و پریشانی برامون ایجاد بشه.
هرررگونه محیطی که میتونه باعث کج رفتن نگاه شما بشه، ازش فاصله بگیرید. یا اگر واقعا ضرورتی هست که در چنین محیط هایی باشید، پس شدیدا چشمتون رو کنترل کنید.
فیلم های عاشقانه
دومین موردی که باید ازش دوری کنید، دیدن فیلم های عاشقانه است. شاید بگید اینطور فیلم ها خیلی فراوانه؛ که در جواب میگم این فقط وظیفه ی شما رو برای دوری کردن، سخت تر میکنه؛ نه اینکه وظیفه رو از دوش شما برداره! دیگه توضیحات لازم رو در بالا دادم، که باید ورودی ها رو کنترل کنید. و بجای این فیلم ها که فایده ی خاصی هم ندارند، سعی کنید وقتتون رو با سرگرمی های مناسب تری پر کنید.
موسیقی
از طریق گوش هم به راحتی احساسات شما میتونه تحریک بشه. باید از موسیقی های غمگین، و یا موسیقی هایی که این حس رو در شما به وجود میاره، دوری کنید.
مطالب عاشقانه
علاوه بر ورودی های سمعی و بصری، امروزه فضای مجازی و مجلات، پر شده از محتواهای عاشقانه و احساسی. مراقب این ها هم باشید. هرگونه کانالی که از اینگونه مطالب میذاره، ازش خارج بشید. و سراغ چنین سایتها و رمان ها و مجلاتی هم نرید.
دوستان ناباب
اگر در جمع دوستانی قرار دارید که از اینطور صحبت ها مطرح می کنند، ارتباطتون با این افراد رو کنترل کنید.
ارتباط با جنس مخالف
یکی از معضلات اساسی در این رابطه، ارتباط با جنس مخالفه. یعنی یک دختر و پسر جوان با همدیگه دوست میشن(چه به قصد دوستی، و چه به قصد ازدواج) و خودبخود وارد حال و هوای ارتباطات عاطفی میشن. اینطور ارتباط ها به صلاح نیست و جز اذیت شدن، چیزی برای شما نداره. و همونطور که گفته شد، زمان فعال شدن عواطف نسبت به جنس مخالف، بعد از ازدواجه (و یا در شُرُف ازدواج).
برخی هم ارتباطشون با نامحرم در این حد نیست، بلکه بسیار گذراست. مثلا در حد صحبت های مقطعی با نامحرم. در اینگونه صحبتها باید مراقب باشید که با نرمی با جنس مخالف صحبت نکنید، و تا جای ممکن هم کاهشش بدید.
کنترل فکر
مورد بسیار مهم دیگه، برمیگرده به فکر خود شما.
لطفا چند لحظه دوباره اون تصاویر ابتدای مطلب رو در ذهنتون تصور کنید :)
خوب، خوبه😄
همونطور که دیدن، موجب برانگیحته شدن احساس میشه؛ مرور و یادآوری کردن در ذهن هم موجب همین مساله میشه.
پس مراقب باشید که یک وقت نشینید و یه سری تصاویر رو توی ذهنتون بیارید، و یا نسبت به آینده ی خودتون خیال بافی کنید!
همچنین اگر قبلا دچار روابطی شدید که احساس شما رو درگیر کرده، هرگز اینطور خاطرات رو در ذهنتون مرور نکنید.
مواردی که مطرح شد، نمونه های کلی برای کنترل ورودی ها بود. و هر کسی ممکنه موارد دیگه ای در زندگیش باشه، که باید به اونها توجه کنید و کنترل مناسبی بر اونها داشته باشید.
همچنین توجه داشته باشید که در اینجا قصدم ارائه ی راهکار برای کنترل این ورودی ها نبود. راهکارها رو باید در فرصتی دیگه با همدیگه بررسی کنیم. بلکه هدفم توجه دادن شما به یک سری ورودی های اصلی بود، که مراقب این ها باشید.
نکته دوم: توکل بر خدا
در کنار مطالب قبلی که گفته شد، باید توجه کرد که ازدواج را هم نباید به بهانه های واهی تاخیر انداخت. چون به واسطه ی یک سری فکرهای نادرست، ممکنه زمان ازدواجتون رو خیلی دور بدونید. و همین مساله باعث آشفتگی شما بشه.
البته برخی دلایل تاخیر در ازدواج، به والدین برمیگرده، که فعلا کاری به این مورد نداریم. اما جاهایی که دست خود شماست، مانع نباشید.
انسان نباید فکر کنه که لازمه از همه جهت کامل و روبراه بشه، و بعد بخواد ازدواج کنه. بلکه یک زن و مرد در کنار همدیگه قراره رشد کنن و کامل بشن (چه از جهات معنوی، چه مادی).
و در عین حال از خدا مدد بگیرید و بر خودش توکل کنید. در عین تلاش برای دستیابی به موفقیت، شدیدا به خدا توکل داشته باشید و ازش بخواهید که راه رو براتون هموار کنه و همسر مناسبی نصیبتون کنه.
به عنوان مثال، اگر آقایید و پول ندارید، بدونید که خداوند در قرآن وعده داده که اگر افراد بی پول ازدواج کنن، خود خداوند ازشون دستگیری میکنه. خداوند در آیه ۳۲ سوره نور در رابطه با ازدواج دادن مجردان فرموده: إن یکونوا فقراء یُغنهم الله مِن فضله: اگر تهیدست باشند، خداوند از فضلش آنان را بی نیاز خواهد ساخت.
البته در کنارش باید تلاش هم کرد برای کسب روزی حلال، و همچنین باید اهل قناعت بود. و اینکه انسان برای رسیدن به یک سری رفاه و تجملاتی که ضرورتی نداره بخواد ازدواجش رو عقب بندازه، کار درستی نیست.
و همچنین اگر طرف مقابل حتما دارا بودن پول و ثروت رو شرط میدونه، در اینجا هم باز به خداوند توکل کنید و همچنین به اهل بیت توسل داشته باشید، که در این مساله کمکتون کنن.
و حتی کسانی که پدر و مادرشون هم مانع ازدواجشون میشن، بهترین کار همین تضرع به درگاه الهی است، که گره های بزرگ رو باز میکنه.
نکته سوم: عواطفِ آزاد
آنچه تا به حال گفته شد، نسبت به دختر و پسر جنس مخالف بود. اما در عین حال شما یک سری عواطف و احساسات دارید که به خوبی میتونید از اونها بهره ببرید. و اتفاقا این راهی است که به واسطه ی اون میتونید در شرایط خوب روحی قرار بگیرید و احساساتتون رو در جهت درست سوق بدید و از جهت عاطفی هم تخلیه بشید.
از جمله خرج کردن عاطفه برای پدر و مادر و اعضای خانواده، که به شدت توصیه میشه و سازنده است. و اگر بهش دل بدید، خودتون هم میتونید حسابی لذت ببرید. فکر نکنید خرج کردن عاطفه فقط باید برای همسر باشه!
در مرحله ی پایین تر، میتونید این احساس عاطفی رو به صورت کنترل شده(نه افراطی)، نسبت به دوستانتون ابراز کنید. و حتی باز حد پایین ترش رو میتونید نسبت به موجودات جاندار و حتی برخی اشیاء اطرافتون داشته باشید، به این معنا که نسبت به اونها محبت داشته باشید.
و اما شاه کلید و مطلب اساسی اینکه بالاتر و شیرین تر از تمام این ها، عاشقی برای خداست. و چه چیزی شیرین تر و لذت بخش تر از عشق به خداست!
فقط باید این عشق رو بچشید تا به عمقش پی ببرید و ببینید چقدر عمیق تر و لذت بخش تر از عشق به انسان های زمینیه. و میتونه تمام خلأهای عاطفی شما رو پر کنه.
با خدا حرف بزنید، مناجات کنید و دلتون رو بهش بسپارید تا مجذوبش بشید.
در این رابطه داستان زیبای زیر، که مربوط به گوهرشاد خاتون میشه، رو بخونید.
داستان جوان کارگر و گوهرشاد
گوهرشاد(همسر شاهرخ میرزا) یکی از زنان باحجاب بوده همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بود. او می خواست در کنار حرم امام رضا (ع) مسجدى بنا کند .
به همه کارگران و معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید و با احترام رفتار کنید. و اخلاق اسلامى و یاد خدا را رعایت کنید . او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد میآورند علاوه بر دستور قبلى گفت سر راه حیوانات آب و علوفه قرار دهید و این زبان بسته ها را نزنید و بگذارید هرجا که تشنه و گرسنه بودند آب و علف بخورند . بر آنها بار سنگین نزنید و آنها را اذیت نکنید . اما من مزد شما را دو برابر مى دهم ..
گوهرشاد هر روز برای سرکشی کارگران به مسجد میرفت؛ روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفته بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را دید . جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد. چند روزی بود که به سر کار نمی رفت و گوهرشاد حال او را جویا شد . به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به عیادت او رفت..
چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر میشد. مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند. وگفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست. او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود. ملکه بعد از شنیدن این حرف با خوشرویى گفت: این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلوگیرى کنیم؟ و به مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد . یکى اینکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجد تازه ساز . اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور. و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو، من باید از شوهرم طلاق بگیرم . حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن.
جوان عاشق وقتى پیغام گوهرشاد را شنید از این مژده درمان شد و گفت چهل روز که چیزى نیست اگر چهل سال هم بگویى حاضرم . جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه پاداش نمازهایش ازدواج و وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد باشد . روز چهلم گوهرشاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد . قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد . جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد: به گوهرشاد خانم بگوید اولا از شما ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم. قاصد گفت منظورت چیست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى؟؟ جوان گفت آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم ، ولى اکنون دلم به عشق خدا مى تپد و جز او معشوقى نمى خواهم . من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام میگیرم. اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم . . و آن جوان شد اولین پیش نماز مسجد گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک فقیه کامل و او کسی نیست جز آیت الله شیخ محمد صادق همدانی.
نکته چهارم: روحت رو ارتقاء بده
در ادامه ی نکته ی قبل، اضافه کنم که به عنوان یک رویکرد، باید سعی کنید فضای ذهنی خودتون رو تغییر بدید. درسته که فضای اطراف ما پر شده از غرایز و تمایلات کوتاه زمینی؛ اما باید سعی کنیم که نگاهمون به افق های بلندی باشه. دغدغه های ذهنیمون مسائل والایی باشه. نذاریم بسته به دنیا بشیم. توی هوای آسمونی ها پر بزنیم، تا مثل اونها بشیم.
من در این مورد زیاد صحبت نمیکنم، ولی تقاضا دارم که کلیپ های زیبای زیر رو ببینید. و اول از همه، با وصیت های شهید محسن حججی به فرزند خردسالشون شروع میکنم.
___________________
کپی و نشر مجاز است/ التماس دعا
پیام شما حذف نشده است
به زودی با بهترین پاسخ نمایش داده میشود