سلام دوستان عزیزم. بچه ها یه نکته خیلی خیلی خیلی مهم!!!
نکته ای یادم اومده که شک ندارم برای خیلی هاتون این اتفاقی که میگم افتاده و باعث شده شکست بخورید!
عصبانیت ! یا دلخوری
آیا تا حالا شده مثلا دارین روزای خوبی رو پشت سر میذارین و مثلا فرض بگیریم توی روزای پاکی 15 یا هر عدد دیگه ای باشین یا حتی 40 رو هم رد کرده باشین ولی یهو سر یه ماجرایی که میتونه هرچی باشه( بحث و دعوا با یکی از اعضای خانواده،بحث و دعوا با نامزد،توهین به شما توی شهر یا مدرسه یا دانشگاه یا محل کار و.......) تا حالا شده یهو سر اینچیزا اعصابتون بریزه به هم ؟ یا مثلا رفتین دنبال یه چیزی و انتظار داشتین توش موفق ظاهر بشین یا اون کار رو درست انجام بدین ولی نشده و بعدش عصبی شدین و یادتون میره دیگه مثلا من فلان روز هست که پاکم. یهو چه شهوت داشته باشید یا نه خودتون همه چی رو ول می کنید، حتی سرچ های غیراخلاقی ممکنه داشته باشید اون لحظه یا دیگه نگاهتون رو کنترل نکنید فکرتون رو کنترل نکنید و به همه دنیا توی دلتون بد و بیراه بگید و در به در بچسبین به افزایش تحریک و در آخر خودارضایی! آیا شده؟ شده با خودتون سر عصبانیت یا چیزی که ناراحتتون کرده لج کنید و برید دست به تحریک و خودارضایی بزنید؟ میدونم تعدادی از شما این عادت رو پیدا کردید و حتی چندین بار پشت هم این کارو ممکنه کرده باشید!
خب ممکنه بگید آره من اینجوری ام دوست عزیزی که این عادت رو داری باید بگم که قبل از اینکه بهت راهکار بدم باید عرض کنم تو ممکنه از خیلی های دیگه در ترک خودارضایی قوی تر باشی و اراده خیلی بهتری هم داشته باشی ولی بیشترین شکست هات اگر دقت کنی زمانی میوفته که ناراحت یا دلخور از یه چیزی هستی! این مشکل رو حل کنی ممکنه خیلی راحت تر ترک کنی! خب شاید بگی من چیکار کنم توی این مواقع؟!
واسه راه حل برید ادامه مطلب
قبل از هرچیز بگم که باید باید باید تمرینش کنی! جواب میده صد درصد هم جواب میده فقط باید تمرین کنی!
دوست عزیز فکر کن مثلا روز x پاکی(هر عددی) هستی و یهو سر یه چیزی اعصابت میریزه به هم، دلت میشکنه یا....
اولین کاری که باید بکنی اینه که از اون فضا دور بشی! دومین قدم سعی کنی بهش فکر نکنی ! سومین قدم اگر خشمت رو کنترل کردی که دمت گرم اگر عادت داشتی و میخواستی خودارضایی کنی یا شروع کنی به چیزی که تحریکت کنه ازت میخوام یه لحظه کاملا منطقی به این قضیه فکر کنی که اصلا چه ربطی داره به خودارضایی؟ این دوتا قضیه چه دخلی به هم دارن!؟ پیش خودت فکر کن(تمرین کنیاااا واقعا تمرین کن) پیش خودت فکر کن که من از یه چی دیگه ناراحتم چرا لگد بزنم به پاکی و زحمتی که تا اینجا کشیدم؟ مگه آدم اگر از یه جا ضربه خورد باید بیاد و توی یه جای دیگه باز به خودش یه ضربه جداگونه دیگه بزنه؟ اگر آدم تصادف کرد و ماشینش داغون شد باید بیاد خونه و کبریت برداره و خونش رو هم آتش بزنه؟!!! خب این دوتا چه ربطی به هم دارن؟ پیش خودت فکر کن بگو من دلم از یه جا دیگه پره بعد بیام لگد بزنم به بخت خودم ؟ به موفقیتم توی یه چیز دیگه؟ چنتا صلوات بفرست و یه قران بردار یا بخون یا صوتی گوش بده البته من گوش دادن به آهنگ های بی کلام آرامبخش هم توصیه میکنم. به هرحال به نظرم دوتا پلی لیست قران صوتی و موسیقی بی کلام آرامبخش که جفتش به وفور توی گوگل قابل دانلود هست داشته باشید و گوش بدید اون لحظه! از این رو به اون رو میشید! میگم تمرین و تکرار کنید !
برادر یا خواهر محترم من یادت باشه این خشم و عصابینتت به هرحال یا یک ساعت دیگه یا چند روز دیگه فراموش میشه مثل تمام دلخوری و عصبانیت های قبلیت توی زندگی که الان خبری ازش نیست! پس کاری نکن که بعد که عصبانیتت سر اون موضوع فروکش کرد بخوای دلخور و شکست خورده باشی از اینکه ای وای من نتونستم خودمو بگیرم و خودارضایی هم کردم و باز باید بیام از اول شروع کنم! یادت باشه تصمیم های زندگی همش توی یه لحظه گرفته میشه! قهرمان لحظه های زندگیت باش!
من رضا بودم کوچک ترین خادم این سایت.
ان شالله به دردتون خورده باشه
یا علی
پست تکمیلی برای کنترل عصبانیت رو در لینک زیر ببینید
من خیلی این اتفاق برام میافته ملا وقتی خواهرم منو اذیت میکنه یا هی تو کارم دخالت میکنه یا مثلا وقتایی که یه سوال درسی رو نمی تونم حل کنم یا یه چیزی رو یاد نمیگیرم چون اوایل چله ترک خ هستم... واقعا حالمو بد میکنه خیلی ... دلم می خواد یه جوری حواسم رو پرت کنم از اون و میرم سراغ گوشی...اولش حتی اگه یه چیز معمولی هم باشه هی کشش میدم.. و باز این وقت منو میگیره و من باز عصبانی میشم چون به برنامه ی اون روزم نمیرسم و آخر سر اونقدر این چرخه تکرار میشه تا برسه به مرحله بیکاری و بعد هم اونقد بیکاری و حس بی حوصلگی ک آخرش میشه خ ا ... اصلا حالم بهم میخوره مثلا همین امروز نمازظهرم رو 2 ساعت بعد از اذان خوندم... خیلی افتضاح شد چون قرار بود نمازام رو ئ 40 روز اول وقت بخونم ... بعدش هم 1 ساعت پیش یه تصویر زشت دیدم... آخه نمفهمم چرا ابن قدر بیشعورم مثلا حق انتخاب داشتم که ببینم اون تصویر رو یا نه ولی یه دفعی گفتم حالا ببینم چی میشه... فک نمیکردم اینقدر راحت گول بخورم...گند زدم به چله ام.. آخه من نمی دونم دلیلش غروره یا عصبانیت... خیلی از شکست هام این جوری که یه مدتی خیلی خوبم بعد هی بی توجه میشم نمی تونم به اون قول قراری خودم عمل... خ ا نکردم ولی فک کنم اون تصویر همه چی رو بر باد داد خیلی حالم بده چی کار کنم؟خدایا دیگه واقعا خسته شدم از بس زیر قولم زدم