به نام خدا 

سلام 

اندی و چندی پیش نتایج کنکور سراسری منتشر شد ، ولیکن بعد از کلی انتظار و رنج و سختی ، داوطلبان نتایج زحمات خود را دیدند .  

بعضی راضی بودند ... بعضی نبودند ... بعضی میان این دو ... اما بعضی هم در این بین بودند که کلا از دین و اعتقادات زده شدند ... حتی پاکی خود را از دست دادند ... به بهانه ی بهای کنکور ... اما جای افسوس دارد که ما بندگان ... خدای تعالی و تبارک خویش را با چندی عدد معاوضه کنیم . 

قصد و فرض اصلا بر سر هاشور (حاشور) زدن بر زخم عزیزان نیست ... خیر ... ابدا ... بحث بر سر این است که آیا کنکور سراسری آنقدر لایق و شایق این است که انسان را از زندگی نا امید کرده و شادی را از او سلب کند یا نه . 

خب ! از رسمی حرف زدن بذارید دست بر دارم ... راستش خودمم اونطور که فکر میکردم نتیجه ی کنکورم نشد ... اما من تنها نیستم ... هزاران نفر مثل من هستن و این نه تقصیر منه و نه تقصیر اون هزاران نفر که یکیش شما هستید ... هیچ وقت آزمونی مثل کنکور نمی تونه توانایی و مهارت ها و استعداد های من و شما رو شکوفا کنه ... هیچ وقت کنکور سراسری نمی تونه راجع به باهوش بودن یا نبودن اقای x صحبت کنه ... کنکور " فقط مرحله ای از زندگی یک فرده که اون فرد در اون وهله ی زمانی باید خودش رو پیش خودش برای آینده اثبات کنه " ... یعنی اینکه تلاش از اینجا شروع میشه ... عرضه داشتن از اینجا شروع میشه ... البته خدای ناکرده سوء تفاهم نشه هاا ... دوستانی هستند که کنکور ندادند ... اما حِرَفی میدانند که رتبه ی ۱ کنکور اونها رو بلد نیست ... و خیلی هم خبره هستن در کار خودشون ... خدا حفظشون کنه ... فرض من عام بود . 

عزیزانی بودند که به خدا و اهل بیت اشکال کرده بودن ... که مثلا " ای خدااا من با تو قرار گذاشته بودم ... چرا کنکورمو خراب کردی ... عدالتتو شکر ... اصلا خداتون برا خودتون ... خدا صدای منو نمی شنوه " و عرایض این چنینی ... اگر به استدلال این فرد و امثال این فرد دقت کنید ... می فهمید که واقعا هیچ دلیل منطقی پشت حرفای این اشخاص نیست ... چه دخلی داره که من خراب شدن نتیجه ی کنکورم رو بندازم گردن خدا ... وقتی واقعا نمیدونم که نقش خدا در این عالم چیه ... وقتی حالیم نیست این انگشتا که دارن روی کیبورد میچرخن با اراده ی خدا دارن می چرخن ... برای همینه که حرفای مضحک از دهنم خارج میشه ... همیشه یک شعار هست که " رمز موفقیت در کنکور تلاش است " ... خب ! ... درسته ... حالا ما سخت تلاش میکنیم ... بِکُش هااا ... یعنی روزی کَفِش ۸ ساعت باشه ... اما نهایتا به ۳۰۰۰ یا حول این رتبه می رسیم ... و واقعا هم از تعجب شاخ در میاریم که خدایا چرا اینطوری شد ... میدونی جواب خدا چیه ... " قد جَعَلَ الله لکل شیء قدرا " ... ممکنه بگید چرا این آیه شانس من باید مصداقش من باشم ... من میگم ... بابا ما ها کی باشیم که بخوایم تو کار خدا دخالت کنیم ... ما ها فقط به اراده ی اون مجری امریم ... وگرنه اگر اون نمیخواست که من قدم از قدم بر نمی داشتم ... و قطعا حکمتی بوده که رتبه ی من به این صورت شده ... من که تلاشم رو کردم ... توکلم هم به خداست ... خودش میدونه که با من چکار کنه ... اینو میگم و دیگه چشمام رو می بندم و ارامشم رو حفظ میکنم و از خدای متعال میخوام که دلم رو تسلیم حق کنه ... حقی که من روزی ۸ ساعت شایدم ۱۲ ساعت براش زحمت کشیدم ... اینطوری هم خودم آروم میشم و هم آماده تر و پخته تر میشم برای مراحل بالاتر زندگی .

دوستان ! همونطور که مرحله ی قبل از کنکور تلاش و جر بزه ی افراد رو نشون میده ... مرحله بعد از کنکور ناخالصی های ما ها رو میاره بالا ... و هر کس که تونست از شر این ناخالصی ها راحت بشه و آرامشش رو حفظ کنه ... مطلقا موفق خواهد شد .

یه عزیزی رو من میشناسم که رتبش در رشته ی تجربی به ۳۲۰۰ و خورده ای کشید و پزشکی نیاورد ... این عزیز گوشی خودش و مادرش رو خاموش کرده که مبادا آشناها بو ببرن که کسی که ۲ سال تمام توی خونه حبس بوده پزشکی قبول نشده ... اما من باز هم تاکید می کنم ... اگر واقعا زحمت کشیدیم ... پس زحماتمون بی نتیجه نمی مونه ... دوستان من در حدی نیستم که بخوام اسباب و علل خدا رو محاسبه کنم ... اما شاید اگر پزشکی یا حقوق یا ... رو نیوردیم ... حتما خدا خیرمون رو در چیز دیگه ای دیده ... لطفااا اگر از اونایی بودید که روزی ۱۰ یا ۸ یا ۱۲ ساعت می خوندید و نتیجه شُک زده بهتون ... فقط به خدا اعتماد کنید ... و با دقت انتخاب رشته کنید ... قطعا بهترین ها رو خداوند برای ما در نظر می گیره . 

انشالله همگی موفق باشیم .