شروع کن

1) لطفا خودتون رو برای دوستان معرفی کنید؟ چند روزه که پاک هستید؟ (میتونید سن، و مدت ابتلاتون رو هم بگید.)

سلام - خانومی هستم 20ساله تا امروز که دارم می نوسیم 52 روزه که پاکم و2سال بود که درگیرش بودم 

 

2) آیا فکرش رو میکردین بتونید اینقدر عالی ایستادگی کنین؟ از قبل هم چنین تجربه ای داشتین؟

نه واقعا فکرشو نمیکردم ولی زود تر از اونی که انتظار داشتم تموم شد .اره دفعه قبل تا روز 27 هم رفتم بعدش حسابی داغون شدم ولی خوب دوباره خدا کمکم کرد از طرفی قبلا ها که نمی دونستم چکار میکنم؟  ممکن بود تا چند هفته هم پاک باشم البته بدون نیت وتوبه ... 

 

3) تاثیر نماز و ارتباطات معنوی رو تا چه اندازه دیدید؟ آیا اینطور موارد در ترکتون موثر بودند؟

بله خیلی زیاد ادم حس وحالش عوض میشه ولی خوب ارتباطات رونباید فقط به نماز و...دونست همین که ته دلت هم داری با خدا حرف میزنی وحواست بهش هست وبه یادشی به نظرم یه جوری راز ونیاز محسوب میشه 

 

مشاهده کامل متن در ادامه مطلب

 

4) مهم ترین موانعی که در این مدت ترک باهاشون مواجه بودین، چه چیزهایی بودن؟ و چطور تونستین بر اونها غلبه کنین؟

به نظرم نا امیدی وکمبود اعتماد به نفس بود وبیکاری زیاد از حد ،خودم رو مشغول کردم به کتاب به کار وبه درس وهرچیزی به غیر از این کار البته کلا نباید زیاد بهش فکر کنید. شاید جدی نگرفتنش ....

 

5) اصلی ترین رمز موفقیتتون رو چی میدونید؟ (بیشترین چیزی که کمکتون کرد)

خستگی وحال خرابم چون واقعا دیگه بیشتر از این نمیتونستم تحمل کنم البته نباید وجود سایت به این خوبی رو هم ندیده گرفت ودعا وحرف زدن با خدا ونماز و.....نمیدونم ولی دیگه به نظرم گنجایش پر شده بود دیگه تحملش رو نداشتم .شاید این مهم ترین هدف برای ترکم بود وشاید هم دل شکستگیم . 

قوی بودن تنها انتخاب است

 

6) بخشش و رحمت خدا رو تا چه اندازه احساس کردید؟ چه قبل از زمان ترکتون، و چه بعد از اون.
و آیا این حس تغییری داشته؟

خیلی زیاد ،اون قدری که نمیتونم بگم. قبلا فکر میکردم که خدا به حرف هام گوش نمیکنه وهر دفعه شاکی بودم که چرا گذاشته زنده بمونم (توی بچگی ونوزادیم  زیاد خطر ازسر گذروندم که میشه گفت زنده بودنم  یعنی معجزه ...همیشه به زبون خنده بهم میگن ببین چه رسالتی بر عهده داری واگر نه بلاهایی که سر تو اومده سر هر کی میومد تا الان صد بار مرده بود )ولی الان همین که حس میکنم خدا هوامو داره برام کافیه. حتی دیگه زیاد برای یه سری ارزو ها اصرارش نمیکنم. میدونم خودش بهترین چیزی که به دردم میخوره وصلاحم توشه بهم میده 

 

7) با تجربه ای که الآن دارید، اگر یه موقع با وسوسه ی شیطان روبرو بشید، چه راهکاری دارید که انجام بدید؟

هنوز هم با روش های سایت ازشون جلوگیری میکنم. ولی خوب همین که ادم به این بلوغ برسه که این کار خارج طبیعته ومهم تر از اون گناهه خودش میتونه یه سد باشه. البته گهگاهی هم خودم رو میزنم به اون راه که مثلا حواسم نیست .... به نظرم با این مشکل به طور منطقی برخورد بشه بهتره. البته قبل از این که به جای باریک برسه. چون اون موقع دیگه برگشتن سخت میشه 

 

8) به نظرتون چه عامل یا عواملی در کشیده شدن شما به این عمل، نقش داشته، و اگه به عقب برگردین چه چیزی رو تغییر میدین؟

شاید بتونم بگم مهم ترین عامل اول کم اطلاعاتی وندونستن یه سری مسائل وبعدش جوی بد معلم ها ومدرسه که باعث سرکوب عزت نفس وحرمت نفسم  شد. تقریبا توی هیچ کدومش دخالت چندانی نداشتم ولی اگه برگردم شاید این قدر تحت تاثیر حرف های کسایی که حتی خودشونم تکلیفشون با خودشون روشن نیست قرار نگیرم ویا حتی مقابل بعضی حرف هاشون بمونم. و از جایی بهتر سعی کنم اطلاعات درستی بگیرم که اونم نداشتم .ولی میخوام بگم با توجه به رنج سنی اینجا تا جایی که من اطلاع دارم جونن و پدر ومادر ها نیستن ولی همین جونا بزرگتر از کسایی هستن(منظورم خواهر وبرادر و...است ) ودراینده قراره پدر ومادر شن ،میخوام بگم اگه من یه روز فرصت این که با اعضای کوچک تر از خودم در ارتباط باشم یا روزی مادر شم مسائل جنسی و بلوغ رو سر فرصت مناسب وزمانی که حس کنم بهش نیاز دارن وباید بدونن  براشون توضیح میدم تا یه بار برای دونستن چیزی که حقشونه وباید بدونن ، نیاز نباشه از راهی اطلاع بگیرن که باعث شه اون راه به نا کجا اباد باز شه ودچار همچین مشکلاتی شن چون ما جاهایی از خودمون حیا نشون میدیدم اصلا نیازی نیست وباید رک وبدون تعارف با  جونمون حرف بزنیم. البته گفته باشم من شکایتی ندارم از پدر ومادرم یا این که بخوام اونا رو مقصر بدونم اتفاقا خودم بیشتر از همه مقصرم وشاید این رو بهشون نشون ندادم که امادگی شنیدن یه سری حرف ها رو دارم .ولی باز برای مدرسه وجوی معلم ها راه حلی ندارم فقط شاید اگه هر کسی در جای خودش با وجدان کار کنه و فکر کنه طرف مقابل هم یکی از عزیز هاشه  این سری مشکلات هم حل بشه ...

 

9) خودارضایی چه عوارضی براتون در پی داشت و با ترک اونا تا چه اندازه بهبود پیدا کردین ؟

تقریبا همون عوارضی که توی سایت زیاد گفته شده مثل اشفتگی وشوریدگی حال ،غمگینی ،نداشتن اعتماد به نفس ،کمبود عزت نفس ،نگرانی واسترس ،ضعف اعصاب ،لرزش دست ،دلهره ،تحقیر ،سیاهی زیر چشم ،ضعیف شدن چشم هام (البته شاید عوامل دیگه ای هم بودن ولی فکر کنم چندان بی تاثیر هم نبوده ) و هزار ویک عوارض دیگه ....به نظرم خیلی هاشون به فرصت نیاز داره ولی تقریبا لرزش دست هام از بین رفته ،زیر چشمم کم رنگ شده البته نه اون قدر چون عینکی ام  ،اعتماد به نفسم خیلی خوب شده واسترسم  خیلی کم شده وهمچنین تپش قلب گرفته بودم که خدا رو شکر خیلی کم شده ودر حال بهبوده وخیلی حس های خوب روحی که قابل گفتن نیست 

فرصت باقیست

 

 

10) به نظر شما چرا برخی افراد هر چه تلاش میکنن اما حس میکنن فایده نداره و به نتیجه نمیرسن؟

شاید به خاطر این که باور ندارن میتونن از پسش بربیان واون رو زیادی بزرگ کردن به نظرم بهتره از ته قلب باور داشته باشن که میتونن ترک کن وزیادی هم جدیش نگیرن واز طرفی بدونن خدا هواشونو داره. شاید یه طوری که ما متوجه نشیم ولی تنهاتون نمیزاره مطمئن باشید 

 

11) اولین جمله ای که با شنیدن کلمات زیر به ذهنتون میاد رو بهمون بگید.
خودارضایی     بی نهایت بدبختی ...........
بندگی             ته دلم خالی شد یهو شاید همین به یاد خدا بودن  وحسش کردن توی تک تک لحظه ها ی تنهایی 
اعلام پاکی.     یه حس خوب 
توبه۹۴           بهترین جا که فرصت تغییر رو بی قضاوت به همه میده
روش ترک       پست ثابت  خخخخخخ

 

12) بخش مورد علاقه ی شما در سایت کدوم بخشه؟

من همه جاشو دوست دارم سرکی هم به همه جاهاش کشیدم ولی عکس ها که باعث شد توی این سایت بمونم واول هم از اونا خوشم اومدوطرح تشویقی رو خیلی خیلی دوست دارم 

 

13) آیا بعد از ابتلا به این عمل، حس میکردید که دید دیگران به شما عوض شده باشه، یا رفتارشون تغییر کرده باشه؟
بعد از ترک چطور؟

اره ولی نمیدونم واقعا این طور بود یا من این طوری برداشت میکردم. الان خیلی خوب شده وامیدوارم بهتر بشه چون حس خوبیه. مثلا خیلی روم حساب باز میکنن ،یه سری کار ها رو باید من انجام بدم وهمچ کسی رو قبول ندارن ومحرم اسرار خیلی ها شدم .....

 

14) با این پاکی و طهارتی که الآن دارید، میشه ازتون خواهش کنم یه دعا برای همه ی بچه های سایت بکنید؟

من بیشتر از این حرف ها گناه کارم ولی امیدوارم خدا هممون رو پاک کنه وپاک هم نگه دار وهمچنین ارزو هایی که به نفعمونه رو بهمون بده ومهمتر از همه هوای قلبمونو داشته باشه ...

خنده ی خدا

 

15) و کلام آخر...

اقا چه زود شد حرف اخر .....منم چند تیکه اش میکنم با این که میدونم پر حرفی کردم. شما به بزرگواریتون ببخشید اول از این که همش منتظر بودم سوالی رو بخونم که چه اتفاق جالبی براتون افتاده توی این 40 روز ؟که نبودش فکر کنم من فسیل این سایتم اخه یادمه بین سوال ها بود ولی خوب من جوابمو میگم چون همیشه ذهنم درگیرش بود که اگه من باشم چه اتفاقی میوفته  ؟ یکی این که  روز 10-15 پاکی امام رضا (ع) رو به پسر بزرگوارشون قسم دادم که کمکم کنه ودقیقا روز تولد امام جواد (ع) چهله پاکیم کامل شد واین بدون حساب وکتاب بود بابتش خیلی خوشحالم وفهمیدم حتی اگه من متوجه نشم امام رضا حرف هامو شنیده وهوامو داشته خیلی حس خوبی دارم (ممنونم از اقای عبدالمهدی که نائب بنده بودن واین فرصت رو به ماها میدن وهمچنین خانم یا لثارت الحسین که میدونم حضرت معصومه پا در میونی کرده پیش امام رضا ) ودومی این که من 2 تا جایزه برای خودم تعیین کردم وبا خودم بدون این که به کسی بگم گفتم بعد از 40 روز برای خودم میخرم اما مامان وخواهرم هر دو رو بر حسب اتفاق بدون این که بدونن برام خریدن وبنده هم حسابی خوش حال شدم ودست هم توی جیبم نکردم  خخخخخخخ
میخوام از مدیر های عزیزورئیس سایت تشکر کنم که الان میفهمم چقدر گل هستن وزحمت میکشن وبه همتون بگم که تا پاکیمون فقط یک قدمه ؟؟؟؟ اگه بخوایم ورش داریم 
وحرف اخرم .........
مهدی جان ! 
 ای کاش می دانستم چشمان پاک کدامین خاک حضور سبز تو را به تماشا نشسته است و بر نرمی قدم هایت بوسه می زند ؟ . 
 
مولای من! 
ای کاش می دانستم کدامین سرزمین غریب با وجود نازنین تو آشنایی دارد و آغوش خویش را برای مهربانی هایت گشوده است ؟
 
یابن الحسن ! 
سخت است برای من که سایه تمام مردم از میان کوچه  نگاهم بگذرد ،  اما پنجره  چشمانم  به  روی خورشید زیبای تو بسته باشد و باغ دلم از  بهار صدایت بی نصیب بماند .........
 
ای یوسف دور ازوطن! 
سخت است برای من که از اشک فراقت ،بی طاقت شوم، درحالی که  مردمان تو را از خاطر برده باشند ......
 
ای فرزند ماه های تابان ! 
عمری است که  به انتظار طلوع تو در ساحل حسرت نشسته ایم . قلب های تشنه ما به اشتیاق ظهور تو می تپد و کبوتران دعا ، قنوت دست هایمان را رو به دریای خدا می برند.کی می شود موج صدای گرم تو برخیزد و زلال قطره های ناب تو سیرابمان کند ؟
 
ای امید منتظران ! 
کی می شود که ذوالفقار تو برگردن دشمنان و منکران حق بنشیند و پرچم عدل و دادگری  تو بر فراز شهر و دیار مؤمنان سایه افکند ؟
 
ای صاحب الزمان ! 
آیا می شود که در حرم امن تو اجازه ورود بیابیم و پروانه وار گرد وجود  مقدست طواف کنیم .........
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ........(آمین )