بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام سلام خوبین خوشین سلامتین. 😁😁

من اومدم با یه مطلب جدید خب خب بریم سراغ مطلبمون

خب یکم برید پایین تر

.

.

.

.

.

.

 همه ماها خوب میدونیم یا قران نمیخونیم یا میخونیم و فراموش میکنم یا داره تو طاقچه خونمون خاک میخوره امروز میخوام یه داستانی رو بگم که ماهارو از خواب غفلت بیدار کنه. یا شاید هم یک تلنگری باشه برای من و شما

پس به دقت بخونید

خب بریم داستانمونو شروع کنیم 

روزی پیغمبر اکرم (ص) فرمود: شب گذشته دو نفر پیش من آمدند و گفتند: یارسول الله با ما بیا.

من هم با ایشان به راه افتادم تا به سرزمین مقدسی رسیدیم.در آنجا مشاهده کردیم شخصی خوابیده و دیگری بالای سرش ایستاده و سر او را با سنگ بزرگی می زند به طوری که سر او شکسته می شود.

بعد از آن سنگ را به طرف دیگر می غلطانند و صبر می کنند تا سر آن شخص سالم شود باز سر او را بر سنگ می زند تا شکسته شود و این کار دائم تکرار می شد.

گفتم : سبحان الله !این کیست و عمل او چه بوده است؟!

گفتند: این مرد کسی است که قرآن را فرا گرفته و بعد به آن توجهی نکرده تا آنچه فرا گرفته بود فراموش کرده است نه آن را قرائت می کرد و نه به دستوراتش عمل می کرد و آن را تنها گذاشته است .

این کسی است که نماز را کوچک می شمارد و به آن اهمیت نمی دهد و دائم موقع نماز خواب بوده است .

این مجازات برای او تا روز قیامت ادامه دارد.(دار السلام نوری ج1 ص51.)

برگفته شده از کتاب:داستان های عبرت انگیز از عاقبت گناه کاران 

بیاین از امروز خودمون درست کنیم اگه خودمون درست نکنیم و مرگمون فرا برسه اونوقت دیگه فرصتی نیست برای جبران کردن تا زوده بیاین خودمون درست کنیم 

امیدوارم تلنگری باشه هم برای من هم برای شما (زینب سادات)