به نام خداوند بخشنده و مهربان:

با سلام و درود خدمت دوستان عزیزم و بندگان خاص خداوند متعال .....بنده احمدرضا هستم .ضمن عرض تبریک و تهنیت فرا رسیدن ماه شعبان،لازم دونستم مطلبی رو درخصوص عفو وبخشش خداوند و بخشش توبه کنندگان بنویسم برای کسانی ک شک دارن ک ایا خداوند توبه آنهارو میپذیره یا ن؟؟؟؟درضمن مطالبی رو ک میگم حتی حتی حتی حتی یه کلمه اش از خودم نیست بلکه همشون از احادیث و روایان و قرآنه ک بنده جمع اوری کردم.....

                             برای مشاهده کامل پست به ادامه مطلب بروید...

خب دوستان تاحالا درباره عفو بخشش خداوند متعال چیزی شنیدید؟؟؟شنیدید ک میگن خدا همه گناهارو چ بزرگ چ کوچیک با توبه کردن میبخشه؟؟؟(البته این موضوع صرفا برای حق ا...است و هیچ ارتباطی با حق الناس نداره ک اون بحثش جداست)خب جواب روشنه همه شما کم و بیش چیزایی درباره عفو بخشش خدا شنیدید..اما!!!!بر خلاف تصور خیلی ازشماها عفو بخشش و پذیرش توبه کنندگان بی کران و در عین حال غیر قابل توصیفه!!!!!چرا؟؟؟چون بخشش خدا اینقدر اینقدر زیاده و پهناوره ک حتی ما فکرشم نمیتونیم بکنیم.....اگه گنهکارا میدونستن چ خدای منتظری دارن مث فرزندی ک یه شب دیر میاد منزل و حال و روز پدر و مادرشو میبینه....میدونستن خدا چ حالی پیدا میکنه....وقتی اینا میرن سمت گناه ن تنها گناه و معصیت نمیکردن بلکه فکر گناه رو هم نمیکردن!!!!در یه حدیثی زیبا خداوند تبارک و تعالی میفرماد:اگ اونا ک به من پشت کردن و رفتن......(میدونید ک عین یه بچه ک با باباش حرفش میشه و میگه برو باااباااا)..اگ اونا ک پشت کردن و رفتن......گفتن برو خداااا،برو بابا یه معنا داره برو خدا یه معنا بزرگتر داره..!اگ اونا ک پشت کردن و رفتن میدونستن اِنّی کَیفَ اِنتِظاری!!!من چجور منتظرشونم ک برگردن !!!وَ شُوقَ الی تُبَتِهِم!!و چقد اشتیاق دارم بعد هر گناهشون یه نگاه به اسمون کنن و طلب بخشش کنن چیمیشد........خدا میگه درجا جان میدادند!!!!! و تَفَرَّقت اَوسالِهِم........میترکیدند و بند بند پیکرشون از هم پاکیده میشد !!یعنی گنهکارا خبر از محبت خداوند به خودشون ندارند دوستااااان!!!

یه مثال بزنم بفهمی یه شب یادت میره به مادرت بگی من سحر میام خیلی دیر میام......مادر نگران...هی میره دم در سر کوچه و برمیگرده و.....دل تو دلش نیست!!12و...1و....2و....3پسرم کجاست ؟؟چ بلایی سرش اومده؟؟؟نکنه تصادف کرده؟؟نکنه دزدیدنش؟؟نکنه.....دیگه ساعت چهار صبح غش میکنه و میوفته! ِ....شما میای و میبینی یه امبولانس دم در خونه وایساده!بدو بدو میری میگی چیشده؟؟میگن هیچی تو دیر کردی ببین مادرت به چ روزی افتاده غش کزده و داره جون میده به خاطر دیر کردن تو!!........از صدتا پسر ک حاال مادرشونو اینجوری ببینن چند نفر میگن فروا شب دیر تر میاییم ک دیگه غش نکنه بمیره؟؟!!یکی هم پیدا نمیشه!

ما از محبت خدا صحبت نکردیم ک خدارو رها کردیم و رفتیم......

این خدااا اولا مهربونه..بعد یقه میگیره!!!.....ِ.این خدا از پدر هم مهربون تره...

خدا رحمت کنه شهید محسن زیارتی رو تو وصیت نامه اش با خدا صحبت میکنه و میگه خدااا اولا ما ک باهات رفیق شدیم فکر میکردیم این ماییم ک عاشق تواییم!!یه مدت ک باهات عشق بازی کردیم فهمیدیم بیراهه میریم!!این تویی ک عاشق مایی!!......این شهید میگه هر شب میایی کنار بستر من میشینی و میگی پاشوووووو من خدااااتم اسمون تو دست منه زمین تو دست منه من ره صد ساله رو یه شبه میتونم ببرم من ره یه شبه رو صد ساله میتونم ببرم...من به گسی عذت بدم کی میتونه نگزاره؟؟برعکس من به کسیذلت بدم کی میتونه نگزاره؟؟؟پاسو با من حرررف بزن!!!!!اما من....رویم رو برمیگردوندم !!ولی تو ک ول کن نبودی و نمیرفتی از اون ور دوشکم میومدی میگفتی بنده من پاشو با من حرف بزن سحره..همه خوابن همجا تعطیله مغازه ها بانکها بازار و....زن و بچت خوابن پاشو یکم باهم اختلات کنیم ببینم چی میخوای...هر چی بخوای قدرت تو وست منه،عذت تو دست منه،شهرت تو وست منه ذلت تو دسته منه دیگه چی میخوای؟؟؟؟اما من.....دوباره رومو برمیگردوندم....

در حدیث بعد خدای بزرگ تبار و تعالی میفرماد:وقتی تو گم میشی،با شبطون هم پیاله میشی،منو فراموش میکنی ..میری تو تاریکی و با دشمن خودت رفیق میشی...میدونی حال و روز من مث حال و روز کیه؟؟؟؟انسان میگه ن مگه برا مهمه من چجوری باشم؟؟خدا میگه اره!!!اینو یادتون باشه پدر سختشه فرزند شب خونه نباشه.....خدا سختشه ک بندهاش هر شب دم در خدنش نباشه.....چطور یه بابا سختشه شب فرزندش نیاد،اونوقت خدا سختش نیست؟؟؟؟خدا میکه وقتی تو گم میشی و با شبطون هم پیاله میشی حال و روز من مث یه تشنه ایه ک تو بیابان کبیر بدون اب و علف از تشنگی داره جااان میده من حالم از اون بدتره!!!اینو بگم قبل ادامه حدیث محبت خدا فقط و فقط تو لب تشنگی نیست!!اینو خدا ققط و فقط برا فهم بیشتر مثال زده ک بفهمی....

خدا میگه وقتی تو پیدا میشی من از اون تشنه ای ک در بیابان بدون اب و علف ظرف ابی میدن بهش و ذوق میکنه...من از اون بیشتر ذوق میکنم!!!!!تت همین حدیث خدا میگه وقتی تو گم.میشی حال و روز من از شخصی توی بیابان خشک تک و تنها شب گم میشه چ اضطرابی میوفته تو جونش و چ وضعی پیدا میکنه....من حالم از او بدتره!!!!ولی وقتی تو پیدا میشی....حال من از اون شخص توی بیابان تک و تنها یه روشنایی پیدا میکنه....من حالم و بیشتر از اون ذوق میکنم و خوشحال میشم!!!باز خدا تو همین حدیث میگه:وقتی تو با شیطون هم پیاله میشی و گم.میشی حال و روز من از حال و روز من از زن نازا و مرد عقیم بدتره!!دیدین وقتی یه زن نازاست و پژمرده و میره وقتی میپرسن چشه میگن اجاقش کوره......ولی....وقتی تو پیدا میشی حال و روز من از مرد عقیم و زن نازا ک بعد سالها صاحب فرزند شدن دیدین چقد کیف میکنن خدا میگه من از اونا بیشتر کیف میکنم!!!!یه مصرع خیلی جالب بگم :ک دیده ای تو مرااا خریده ای تو مرااا.همه ندیده مشتریه منن تو دیده ولی تو دیده مشتریه منی!!!اگه یکی از گناهانی رو ک میکنم فقط و فقط یکی از دوستام یه خانوادم یا همسایه لم بفهمه باید اون شهر و مملکت رو ترک کنم!!!......

یه زیارت هست تو زیارت امام رضا تو مفاتیح هم هست دعای بعد از زیارت امام رضا باید وایسی رو به قبر امام و اینو بگی:ای خداااااا اگ زمین میدونست ک من اینهمه جنایت کردم منو تو خودش فرو میبرد!!اگ کوه میدونست من ایهمه گناه دارم رو سرم خرااااب میشد!!!گ دریا میدونست منو تو خودش غرق میکرد اگه اسمون میدونست ممن چ کارا ک نکردم بر سرم ویران میشد........یعنی جی اقا یعنی کوه و دریا و ایمون وزمین نمیدونن من گناه میکنم؟؟؟روایت دارم تا شیعه میره سمت گناه خدا به ملائکه میگه پرده رو بکشین!!!من اینو میشناسمش من خالقشم میدونم این الان حواسش نیست داره گناه میکنه....!!!!این شب قدر میاد یه لباس سیا برا امیر المومنین من میپوشه و قران روسرش میگره و هی میگه الهی به فاطمته!!!من چیکارش کنم؟؟مگ من.میتونم از فاطمه بگذرم؟؟؟الهی بالحسینه.....نمیخوام وقتی میاد اینجا ملائکه چپ چپ نگاش کنن و بگن این همونه ک گناه کرده....من میدونم این همونیه تو محرم لباس سید الشهدا رو میپوشه...این تو خونش یه قاشق جا به جا نمیکنه اما برا حسین من دیگ میشوره و عرق میریزه.........زحمت میکشه و کار میکنه .......

دوستان شخصی میاد خدمت امیر المومین و میگه من یه سوال دارم ایا خدا محبتش به بدا و خوبا به یک انداره هست؟؟؟ایا خدااا گنکارا رو به نماز شب خونا به یه اندازه دوست داره؟؟؟(حالا من یه سوال دارم یه بابا بچه بدشو به اندازه بچه خوبش دوست داره؟!؟)امام علی به طرف میگه برو دوتا ظرف هم اندازه بیار... و یکیشونو وکثیف کن طرف میره میاره بهش میگه برو بزار زیر بارون ک داره میاره.....بعد ساعتی ک با اون. فرده حرف زد بهش گفت برو اون ظرفارو بیار....طرف بدو بدو میره میارشون....امام میگه تو کدوم ظرف اب بیشتره؟؟؟طرف میگه اقا به یک اندازه ان....اقا میگه محبت خدا به خوبا و بد ها به یک انداره هست اما....بدها ظرفشونو کثیف کردن.....هر جی خدا بهشون محبت میکنه اینا حالیشون نیست نمیفهمن!!!!(دیدین بابایی با بچش حرف میزنه بچش اصلا نمیفهمه...میگه پسرم پاره تنم خنکی جیگرم دورت بگردم بفهههههم ولی نمیفهمه!!)در اوج ظلمتشون خدا داره بهشدن محبت میکنه و پدری میکنه اما نمیعهمن.......

دوستان روایت داریم زمان نوح کفار اینقد به نوح سنگ میزدن ک جبرئل امین شب جنازه خونیشو بر میداشت...یه روز نوح رفت در محظر خدا گفت خداااا عذابتو نازل کن...خدا بهش میگه یه هسته خرما بکار بزرگ ک شد نخلی ک شد خرما داددبیا......نوح رفت و بعد چهل سال ک دخت خرما داد اومد ...امام صادق میفرماین 13بار نوح امد و رفت اتقریب 500سال!!خدا میخواست نوح رو منصرف کنه از عذاب ..اما بالاخره عذاب نازل شد بر کفار .....تا اینجارو داشته باشین تا برگردیم...نوح کوزه فروش بود یه روز یه ملک به شکل انسان رفت اونجا و گفت اون کوزه چند نوح گفت 3 روز کار کردم روش 30 درهم ...خرید کوزه رو همونجا جلو نوح شپلق...انداختش رو زمین تیکه تیکه شد نوح نمیتونست چیزی بگه خب دلش میخواد مال خودشه دیگههه..ملک میپرسه اون کوزه چند نوح میگه اونو 5 روز وقت گذاشتم اونو ک نمیخوای بشکنی...50درهم اونم شکست جلو نوح سومی....نوح عصبانی شد و گفت مشتی میخوای بشکنی برو پشت بشکن منه بدبخت نبینم من 5 ردز رو این کار کردم ....یک دفعه ملک فرمود حقت سلام میرساند فرمود نوح 3تا کوزه گلیتو شکوندم صداات در اومد !!اونایی ک داشتن تو اب غرق میشون گل نبودن خاک نبودن احساس داشتن و عاطفه داشتن و....خدا با گنه کارا اینطوریه دوستااان!!!

دوستان انشالله ادامه بخشش خداوند رو تو پست بعدی خواهم گذاشت.برام حتما حتما دعا کنید .یا علی....