به نام خدای عزیز و مهربون ^_^

..........

سلام دقیقا 13 دقیقه از نیمه شب گذشته و من(که اسممو نمیگم)مشغول پاسخگویی به کامنت ها هستم اما چی شده که این پست رو گذاشتم؟؟؟

برید ادامه مطلب

خیلی دلم میخواست الان بگم یه لاته ی سرد کنار دستمه و دارم از پنجره بارش بارون رو تماشا میکنم و به کامنت ها جواب میدم ولی متاسفانه الان نشستم رو به روی میز شلوغ پلوغم و مشغول تایپ کردنم در حالی که یه ظرف اب میوه ی مچاله شده یه نمکدون و یه روغن فندق روی میزمه!

به همراه یه تقویم که از بی حوصلگیم فقط تا جمعه 7 اردیبهشت رو خط زدم

دنیای واقعیه دیگه کاریش نمیشه کرد همیشه که نباید خاص و فانتزی باشه :)

بگذریم

اما چرا حس خوب؟

این حس از کجا اومده؟

ساده بگم از یه کامنت

بیاین باهم بخونیمش

((من بار اولی که تو همین سایت توبه کردم قشنگ یادمه بعد از ده روز شکست خوردم ،حتی اینجا هم به مدیرا گفتم که قصد خودکشی دارم و به قدری حالم بد بود و ناراحت و عصبی بودم که هیچیو نمیتونسم تحمل کنم و فقط میخاستم خودمو بکشم!
اون یه هفته بعد از توبه شکستنم به قدری برام سخت و ناراحت کننده گذشت و عذاب وجدان داشتم و حالم بد بود که ده روز پاکیمو خراب کردم که بعد اون دیگه هیچ وقت توبه مو نشکستم و نخاستم دیگه اون حال بد بیاد سراغم.دیگه ریسک نکردم دیگه دورشو خط کشیدم برای همیشه .
قوی شدم یه شبه .خیلی قوی..
همشم مدیون خدام ،ائمه و این سایت.
یه نماز توبه هست تو همین سایت که سرچ کنی میاد.
اونو که بخونی معجزه میکنه.
انقدر حالت خوب میشه که نگووو:))
حدیث هم داریم که بعد خوندن این نماز مثل بچه ای هستی که تازه متولد شده!
چی ازین بهتر؟
نماز و حتما بخون
یادتم نره خدا عاشق توبه کننده هاست .
عاشق ،عاااااشق❤
مطمئن باش خدا هیچ موقع تنهات نمیزاره .
ناامید نباش و قوی قوی ادامه بده .
چله ت نزدیکه❤))

شاید بگین ای بابا اینم یه کامنت مثل بقیه کامنت های ریز و درشتیه که روزانه جواب میدیه دیگه چرا الکی جو میدی؟!

ولی نه این کامنت برای من حاوی یه حس خوبه

حس خوبیه وقتی میبینی یکی به پاکی نزدیک تر شده حس خوبیه وقتی میبینی یکی داره واسه خوب بودن میجنگه و عاشق خدا شده :)

وقتی خط اخر این کامنت رو تموم میکنم یه خدایا شکرت میگم

دقیقا عین بابا مامانی که برای اولین بار می بینن بچشون شروع کرده به راه افتادن :)

میتونم مثال بدیه ولی چیزی بهتر تو ذهنم نیومد

شاید بگین خب همینو میخواستی بگی؟اینکه از یه کامنت لذت بردی؟(خودمونیما شماهارو چه خشن درنظر گرفتم خخخ )

میدونین چیزی که با این پست میخوام بهتون منتقل کنم

لذت بردن از چیزای کوچیکه

حسیه که واقعا توی زندگی ما کمه

انقدر سرگرم لذت های بزرگ شدیم که از لذت های کوچیک غافل موندیم کما اینکه اصل لذت ها همین لذت های کوچولو موچولوئه همینایی که روزانه جلو پاهامون تاتی تاتی میکنن

لبخند زدن مامانمون

لذت خوردن یه صبحانه پیش کسانی که دوستشون داریم

اینکه صبح حسابی توی رختخواب خودمون رو کش و قوس میدیم

یا مثلا اینکه اول صبحی در اوج تشنگی یه لیوان اب خنک میخوریم

لذت های کوچیک وقتی نمایان میشه که از دستشون دادیم

پس ازشون لذت ببرید تا زندگیتون شیرین بشه تا مزه ی زندگی رو حس کنید

قبل اینکه خیلی دیر بشه...

.............