(ادامه مطلب رو بخونید)

 یه روز  یه آیه قران خوندم که خیلی روم تاثیر گذاشت…

سوره طلاق آیه 2 و 
وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا (2)
و هر کس از خدا پروا کند و گناه نکند، [خدا] او را از سختی ها بیرون میاورد

وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا (3)
و از جایى که فکرش را نمى‌کند، به او روزى مى‌رساند، و هر کس بر خدا اعتماد کند او براى وى بس است. خدا فرمانش را به انجام‌رساننده است. به راستى خدا براى هر چیزى اندازه‌اى مقرر کرده است

به خودم اومدم و گفتم : 
اگه به حرف خدا گوش بدی ..خدا قول داده که گره زندگیتو باز کنه…
منم تموم تلاشمو کردم..
و خدارو شکر یکی از بزرگترین گره های زندگیم به صورت کاملا عجیب و غریب باز شد!
من به یه نتیجه ای رسیدم..
میخوام باهاتون درمیون بذارم..
ببینید دوستان خوبم ؟
هر چیزی که باید اتفاق بیوفته اتفاق میوفته..اصلا نگران نباشید…
واقعا جدی میگم…همه چیز یه حکمتی داره…
اگه گره کوری در زندگیت هست سعی کن بفهمی چرا خدا دعاتو مستجاب نمیکنه…عموم امتحانات ما یه درسی توش داره..که تا زمانی که درسشو یاد نگیری گره زندگیت باز نمشه و روز به روز سخت تر میشه
به خصوص ااگه  غر بزنی و با خدا دعوا بگیری…
من زمانی که فهمیدم خدا میخواد درس صبر بهم بده دیگه سر خدا غر نزدم و اتفاقا همیشه خدارو شکر میکردم..
دوستان ؟
هیچ چیزی اتفاقی نیست..و هیچ چیزی شانسی برات اتفاق نمیوفته..هیچ کسی اتفاقی بهت زنگ نمیزنه…..بلکه همش حکمت خداست
اگه اینارو نفهمی همیشه با خودت و خدا و دیگران مشکل داری..
زندگی بدون توکل عین جهنمه!
من تازه فهمیدم خدا کیه و تازه فهمیدم معنی توکل چیه…
معنی توکل اینه که :
خدا خوبیتو میخواد و تو دعا کنی دعاتو مستجاب میکنه…فقط باید درسی که تو اون امتحان هست رو بگیری و صبر کنی زمانش برسه…
عموم امتحانات زندگیمون واسه این تموم نمیشه که ما درسی که باید رو نمیگیریم!
دوست خوبم؟
وقتی به مشکلی برخوردی فحش نده به زمین و زمان..
به خدا زندگی اینجوری برات سخت تر میشه…
من وقتی شکر گزاری میکردم
هم حال خودم خوب میشد
و هم به حاجتم نزدیک تر میشدم…
بعضی گره ها رو فقط خدا میتونه باز کنه و از دست ما واقعا کاری بر نمیاد
من تموم تلاشمو کردم و خدا دید که نمیتونم کاری کنم و خدا چون سعی منو دید دعامو مستجاب کرد..
من 2 تا حاجت دارم که یکیش مستجاب شد خدارو شکر..
حاجت بعدیمم همینه…فقط خدا میتونه باز کنه…اما برای اینکه خدا مستجابش کنه قبلش باید درسی که باید بگیرمو بگیرم
خدا یکی از دعاهامو مستجاب کرده و یکی دیگه مونده…
به نظرم خدا منتظره ببینه من شکر مستجاب شد دعای اولی رو میکنم یا ناسپاسی میکنم؟…
اگه شکر کنم اون دعای دیگه منو هم مستجاب میکنه..اما اگه ناشکری کنم..دعای دومی منو مستجاب نمیکنه
و یه نکته مهم…
باید باور توحیدیتون قوی باشه..
یعنی اگه میبینی از دستت کاری بر نمیاد  بگی :
خدایا فقط تو..فقط تو میتونی…
و امیدتو از همه بکنی…
یعنی دلخوش به کسی نباشی که کمکت کنه..
و دستاتو به نشانه تسلیم بالا ببری…
خدایا فقط توووووووووووووووووووو
و بر ائمه توسل کنید …
و بگی خدایا گناهان منو ببخش..
بچه ها ؟
در انتها
اگه گره کور دارید از دیگران بخواید براتون صلوات بفرستن و دعا کنن..
خیلی اثر داره..خیلی..
عموم امتحانات خدا با صبر ارتباط نزدیکی داره..
میخواد صبرتونو بالا ببره..
اگه بی تابی کنید ..از این امتحان مردود میشید..
و انقدر این امتحان از شما گرفته میشه تا قبول بشید..
پس صبر کنید
صبر یعنی :
خدایا میدونم تو حاجت منو میدی..من تلاشمو میکنم و وقتش که برسه تو حاجت منو میدی..
و شروع کنی به شکر گزاری
سخته …اما اگه بتونی روز به روز به خواستت نزدیک تر میش

توی قران گفته شده هر کی گناه نکنه منه خدا گره زندگیشو باز میکنم..

در واقع یکی از نشونه های باز شدن گره زندگی اینه که :
چند تا اتفاق پشت سر هم میوفته..
که به مسیر جدیدی هدایت بشی..
خوب باشه بد باشه میگذره..
این دنیا موندگار نیست..
این نیز بگذرد
اینا همش امتحانات منه تو این دنیا..
خدا میخواد ببینه چکار میکنم…
اگه شکر کنم قبول میشم
اگه غر بزنم مردود
خدایا شکرت..
خودم میدونم تو همه کاره ای…
پس قربون دستت..
خودت ردیفش کن  
چون من بنده ضعیفیم…
این گره فقط به دست خودت باز میشه..
اگر هم بازش نکنی ..اشکالی نداره…
یه چی میدونی که من نمیدونم
در هر صورت شکرت …
خدا آدمارو با نقطه ضعف هاشون امتحان میکنه..
اگه غر نزنن قبول میشن..
و خود الله بعدش مشکلشونو حل میکنه..
تو مشکلات اگه شکر کنی …
نمره بالایی میگیری…
آدما با چیزی امتحان میشن که جیغشون در بیاد
هر کی شکر کنه قبوله
خداوکیلی ما تا به مشکل و گره ای بر نخوریم خدارو صدا نمیزنیم و غافلیم
قبول داری ؟؟
ما هزار کار میکنیم به یک دلیل .. خدا یک کارمیکنه به هزار دلیل

پس باید باید وقت فراغت خودمو پر کنم..
چون هر چقدر بیکار باشم بر ضرر منه..
نباید بیکار باشم ..
چون شیطان باهام ور میره 
باید خودمو کنترل کنم..
من میتونم…
فقط باید برنامه ریزی کنم و کمتر بیکار باشم  
تو این دنیا همه دنبال ارامشن..
همه..
حتی اونی که گناه میکنه دنبال ارامشه..
اما از نوع غلط طلبش میکنه… 
اما که هیچی بهتر از وجدان اسوده نیست…

زندگی که توش تقوا نباشه میشه یه زندگی حیوانی..
ببین..
شهوت رانی ته نداره لامصب…
کم کم اراده ادمو کم میکنه..
اگه یه مدت سمتش نری کم کم تمرکزت میره رو چیزایی که مهمه .. 
مهم نیست در گذشته چه کارایی کردی..
مهم عاقبت به خیریه..
تو اراده کن..
خودتو پرت کن رو بغل خدا.. 
ارامش واقعی تو کنترل کردن خوده..و اینکه یه جاهایی جلو خودتو بگیری…
من خیلی اسیب دیدم تا به این نتیجه رسیدم..
ایکاش تو قبل اینکه شرایط سخت بشه تغییر کنی..

میدونی..
باید یه کنترلی باشه..
نمیشه که هر کاری شد بکنیم و بعد منتظر نتیجش باشیم.. 
وقتی میگن تقوا داشته باش یعنی یه ترمزی در خودت و یه خطی برای خودت درست کن و از اون خط اونور تر نرو…
من اینو تجربه کردم..
وقتی زیاد گناه کنی یه سری از دعاهات رو خدا بخاطر مهربونیش مستجاب میکنه اما بعضی هاشو نه.. 
اون اصلی هاشو زمانی مستجاب میکنه که یکمی هم عین ادم زندگی کنیم…
میگن :
خب اگه خوب باشیم..چی گیرمون میاد..
من یه سوال دیگه دارم..
اگه بد باشی چی گیرت میاد…
هیچی..
جز بد بختی..و یه فکر خراب که موقع خواب هم ول کنت نیست…
تو جهل موندن فرق داره تا وقتی که با اگاهی کامل خطا میکنی…
اولی رو میشه کنار اومد باهاش اما دومی … 
یه طوری زندگی کن که اگه کسی فهمید شرمنده نشی…

اوایل وقتی میخوای گناهتو ترک کنی سخته..
چون بدنت با گناه عادت کرده…
عین ترک سیگار میمونه..
بدنت برای شادی و غمش پاداش میخواد و گناه رو طلب میکنه 
عین زمانی که سیگار رو ترک میکنی…
وقتی سیگار رو ترک میکنی خیلی سخته که وقتی بارون میاد بتونی تحمل کنی..چون تا قبلا به وسیله سیگار به باران پاداش میداد..اما الان که نمیکشه نمیدونه چکار کنه و تو خلا قرار میگیره..
ترک گناه هم همینه…
اگه بخاطر ترک گناه تو خلا قرار گرفتی..بدون خدا به زودی اون خلا رو برات پر میکنه  

به نظر من یکی از لذت بخش ترین حس های دنیا
اینه که تو موقعیت و لب مرز گناه کردن
اون گناه رو فقط به خاطر خدا انجام ندی!!!
متوجه شدی چی گفتم؟
یعنی درست موقعی که می تونی یه گناه رو انجام بدی…
بگی خدایا شاهد باش من الان می تونم این گناه رو انجام بدم!
تمام شرایط واسم فراهمه!
فقط و فقط به خاطر خودت انجامش نمیدما
اون حس رو کی تجربه کرده ؟

مراحل ترک گناه دقیقا شباهت عجیبی داره با ترک سیگار
مثل :
داشتن احساس خلا…بعد ترک گناه به طور عجیبی روزای اول حوصلت سر میره..
خواب اشفته…بعد ترک گناه خواب های چرت پرت میبینی 
همه اینا سختیش چند روزه اوله کم کم درست میشه  

وقتی تقوا داشته باشی…
اگه همه حالشون بد باشه تو حالت خوبه…
یعنی : نا امیدی مطلق رو تجربه نمیکنی..
تقوا یعنی :
یه چیزی در تو باشه که بهت بگه : ایست..این کارو نکن..خدا نمیپسنده  
وقتی این کارو میکنی یه لذتی در تو به وجود میاد که شاید اون لحظه زیاد حس نشه ..اما کم کم این لذت رو حس میکنی…
میدونی..
لذتش با لذت گناه فرق داره 
لذت گناه از 4 ساعت بیشتر نیست…اما این لذتش  
خدا تو قران قول داده اگه جلوی خودتو بگیری و تقوا داشته باشی از تنگنا درت میارم..
همه دنبال ارامش میگردن..
اما ارامش واقعی تو تقواست..

خدا مارو خیلی خوب میشناسه…
میدونه چجوری بنده هاشو برگردونه… 
وقتی گناه نمیکنی پیش مردم عزیز میشی…
اما اگه گناه کنی شاید به همه چی برسی اما ته دلت همیشه ناراضی هستی…
همه حس میکنن اگه گناه نکنن دیگه تفریحی وجود نداره…و آدم خشک میشه..
وقتی گناه نکنی کم کم یه دید مثبتی به خودت داری..
اروم میشی..
از خودت راضی میشی…
میدونی این چقدر قیمتش بالاست ؟ 
ولی اگه گناه کنی تو یه چاهی میوفتی..
اخه نفس سرکش ما دوست داره همه جا سرک بکشه..
لذت واقعی تو تقواست ..اصلا : خوشبختی یعنی ارامش…ارامش  یعنی تقوا..
اگه خودتو در برابر گناه محفوظ کنی
و گناه نکنی..
کم کم خدا برات بزرگ میشه
و نگاه دیگران کوچیک…

اگه میخوای روح و روانت اروم باشه گناه نکن…
خدا گفته اگه گناه نکنی گره زندگیت باز میشه 
فقط یه خواهش..
تقوا و گناه نکردن به این معنا نیست که محدود باشی..
اخه هر طور باورت باشه همونو تجربه میکنی..
تقوا یعنی کاری کنم که خدا منو دوست داشته باشه و خودم هم خودمو دوست داشته باشم فارغ از اینکه دیگران چی میگن 

همه یه سری اشکالات دارن..
منم کلی مشکل دارم..
تو هم کلی مشکل داری..
هم اخلاقی و هم رفتاری..
کیه که بگه من کاملم؟
همه ما ممکنه اشتباهاتی داشته باشیم..
وقتی بپذیری که کامل نیستی خیلی میتونی با خودت کنار بیای..
و بهتر میتونی اشتباهات خودتو ببخشی.. 
من دوست ندارم کسی اینجا باشه و  احساس گناه داشته باشه..
چون شیطان از کسایی که احساس گناه دارن بد جور سواری میگیره!

کسی که گناه نمیکنه ..زودتر به آرزو هاش میرسه..
میدونی چرا ؟
چون تمرکزش رو هدفشه و به چیزای چرت پرت فکر نمیکنه  
وقتی یه مدت گناه نکنی یه چیزایی رو تجربه میکنی..
بهش میگن : نفس مطمئنه..
یعنی وقتی همه داغونن تو آرومی  
یکی از دلایلی که من گناه میکردم این بود که فکر میکردم زندگی یعنی همین!!
یعنی چون آرامش واقعی درک نکرده بودم..
حس میکردم زندگی یعنی همین… 
در واقع کسایی که گناه میکنن..اصلا طعم واقعی آرامش رو درک نمیکنن…وقتی چند بار گناه نمیکنی..
کم کم ارادت قوی میشه.. 
گناه شیرینی داره…اما شیرینیش موندگار نیست..
اما شیرینی گناه نکردن همیشه باهاته  
به نظر من:
داشتن تقوا ظرف درون آدمو بزرگ میکنه و باعث میشه ضرفیتت برای دریافت نعمت های الهی بیشتر بشه  

خیلی ها فکر میکنن تقوا و گناه نکردن مال اون دنیاست…
اما قسمت بیشتریش تو این دنیا پاسخ داده میشه..  
خیلی ها فکر میکنن ادم یه مدت به حرف خدا گوش بده زندگی خیلی خشک میشه..
اما اینو نمیدونن که آدم با هزار لیوان آب شور سیر نمیشه…
بلکه با یه لیوان آب معمولیه که سیر میشه..  
نفس اماره ادم دستور هاش ته نداره..
من اینو تجربه کردم که میگم..
وقتی گناه نمیکنی..
یهو دوستات عوض میشن!!
یعنی ادم بدا میرن و آدم خوبا میان

تقوا با ریاضت کشیدن فرق داره…
ادم نباید خودشو تو خونه زندونی کنه..
بلکه باید خودشو کنترل کنه
به نظر من تقوا یعنی اگه قرار باشه امروزتو برای کسی تعریف کنی خجالت نکشی
وقتی گناه نمیکنی کم کم مزه ایمان رو میچشی..
یه احساس شیرین غیر قابل توصیفی داره..
دفکر نکن حسرت داره گناه نکردن خدا جای دیگه برات جبران میکنه…

به نظرم من مرگ یعنی اینکه :
میخوای بری مسافرت و باید کوله پشتیتو پر نگه داری
مرگ ترسی نداره.
وقتی توبه کنی و بخوای جبران کنی…
من به مرگ خیلی فکر کردم..
به نظرم
عین در آوردن یه لباس میمونه….
مرگ اصلا ترسناک نیست..
یکم فکر کنی منظور منو میفهمی…
عین به دنیا اومدن کودک میمونه

طبق قولی که خدا داده…
در سوره طلاق ایه 2 و 3..
هر کسی گناهشو بذاره کنار و تقوا داشته باشه…
خدا به وسیله امداد های غیبی که ما نمیبینیم..
مارو از بن بست در میاره
اما به شرطی که تو تلاش کنی…یعنی تا جایی که توانته سعی کنی و نتیجرو بسپاری به خدا
خدا بیشتر از ما میخواد که به ارزوهامون برسیم

ما وظیفمون فقط و فقط بندگی خداست 
اینکه نگران آینده باشیم و بگیم چجوری به اهدافم برسم و …اینا دست خداست 
همه چی به وقتش اتفاق میوفته
نگران نباش
تو فقط کاریو بکن که حس میکنی درسته .. عموم نگرانی ها به این دلیله که اعتماد به خدا نداریم ..  درصورتی که خدا مصلحت مارو میدونه و اتفاقات خوب رو کنار هم میچینه تا تو به اهدافت برسی 
بخدا از زندگیم راضی ام..
از خدا هم راضی ام..
من خیلی خوشبختم..خیلی..
رابطم با خودم خوب شده…
ای کاش میشد خودمو بغل بگیرم و بگم:
خیلی دوست دارم…عاشقتم..
این حس درونیه بعد با خدا بودن خیلی خوبه..
به خصوص زمانی که میگی نه! 

اون لحظه که میگی نه…
و خودتو حفظ میکنی که یه وقت تو گناه نیوفتی ..
شاید یه کوچولو حسرت داشته باشه..
اما خدا سریع جبرانش میکنه..  
بگو نه…
بلند بگو نه..
ارادت رو نشون بده…
بذار لذت واقعی رو بچشی..
بذار روحت کیف کنه..
بذار خدارو پپیدا کنی..
یه سوال دارم… کسی هم نیست پیشت که بخوای بپیچونی منو..
خدایی از گناه کردن چی گیر آدم میاد ؟
چی ؟
جز ناراحتی و استرس و عذاب وجدان ؟ 
ولی از با خدا بودن چی گیرت میاد ؟
یه روح پر ارامش و سالم و یه ایمان قوی به اینکه خدا جای دیگه جبران میکنه 

کسی که به اون دنیا ایمان داره به نظرم همش باید دغدغه اینو داشته باشه که کوله پشتیشو پر نگه داره تا اون دنیا خالی نباشه…
و مرگ رو بپذیره …
ببین ؟
من مرگ  رو پذیرفتم به عنوان یه حقیقت در زندگی…

و تموم تلاشمو میکنم که کوله پشتیمو پر کنم تا اون دنیا دست خالی نباشم  
اگه این ذهنیت رو داشته باشی
بهتر میتونی مرگ رو بپذیری..
مرگ یه حقیقته..
اما میتونه شیرین باشه وقتی دستت پره….

مرسی که خوندید دوستای خوبم