اقرار به گناه در پیشگاه خدا

سلام
من مدتها یه سوال توی ذهنم بود
حتما شما هم مثل من توی روایتهای مختلفی دیده یا شنیدید، که گفتن موقع توبه و استغفار و مناجات با خدا، بشینید دونه دونه گناهانتون رو ذکر کنید و از خدا طلب بخشش کنید.
من همیشه فکر میکردم آخخه..
آخه یه جوریه بخوام گناهام رو جلوی خدا بگم. اصلا روم نمیشه بخوام حتی اینها رو توی ذهنم مرور کنم...
بعد نکنه من اگه اینها رو با خودم مرور کنم، بیشتر اون حالت گناه رو برام تداعی کنه...
این فکر و خیالات و سوالها شاید از همون سالهای نوجوونی توی ذهنم میومد.

 

با ادامه مطلب همراه باشید

حتی یک بار اتفاقی صحبتهای یکی از اساتید دانشگاه که رشته اش مرتبط بود رو شنیدم که توضیح میداد خوبه که انسان پیش خدا اعتراف به گناه بکنه، ولی نه به این صورت که بخواد یکی یکی گناهانش رو یادآوری و مرور کنه؛ بلکه به طور کلی اعتراف به گناه بکنه و از خدا طلب بخشش کنه. تا نکنه که صحنه ی گناه دوباره به یادش بیاد و بخواد اون رو تجسم کنه.

این حرف، با اون فکرهای توی ذهن من همسو بود؛ اما باز هم ذهنم رو آروم نکرد
میگفتم پس روایات اهل بیت(ع) چی؟! اونها که اینو نمیگن. و اتفاقا در برخی دارن میگن آدم گناهانش رو به یاد بیاره و براشون استغفار کنه😓

اعتراف به گناه



تمام اینها گذشت، تا توی نیمه شب آخرین شب ماه مبارک رمضان، که توی همون حال استغفار به همراه یادآوری گناه، گویا با یک درکی عمیق، مساله برام حل شد.
نمیدونم، شاید همیشه خودم بخاطر همون تفکراتم مانع میشدم که چنین کاری رو تجربه کنم. و یا اگر هم تجربه اش بوده، به هر حال حل نشده بود.

مقدمه رو طولانی نکنم
اومدم اینجا تا چیزی که بهش رسیدم رو با شما هم درمیون بذارم. گرچه شاید برخی خودشون بهتر و زودتر از من بهش رسیده باشن.

خب قصه چیه
به نظر من این چیزی که توی روایات بهش دستور داده شده، اگه واقعا بهش عمل بشه، یکی از بهترین شیوه های ترک گناه است. خصوصا گناهی که انسان بهش عادت کرده.

انسان موجود جالبیه. یک موجود دارای ابعاد متضاد. دقیقا یک عمل خاص رو شما در یک زمان انجام میدی و حسابی ازش لذت میبری. ولی همون کار رو در زمانی دیگه حاضر به انجامش نیستی و بسیار برات تلخ و آزاردهنده است.
توی مسائل مختلف همینطوره. اما الآن من دقیقا منظورم با گناه هاست.
مثلا یه آقا پسر، یه زمانی دلش میخواد به دخترهای دیگه نگاه کنه و خیلی هم ممکنه براش لذت بخش باشه و با چه ولعی دنبالش بره! اما همین فرد رو می بینیم که در زمانی دیگه موقعی که از کنار نامحرمی رد میشه خودش رو کنار میکشه و اینکه بخواد نگاهش (حتی سهوی) به نامحرمی بیفته، بسیار براش آزاردهنده است و خوشش نمیاد از این کار!

در حالت اول، بُعد حیوانی انسان فعال شده و قاعدتا انسان رو به سمت لذتهای حیوانی میبره و از اونها احساس لذت میکنه. اما در حالت دوم، این بُعد انسانی انسانه که فعال شده.

خوب، با این مقدمه برم سراغ جواب اون سوال.

آدم وقتی حال مناجات و توبه بهش دست میده، و از گناه خودش پشیمونه؛ در اون حالت بُعد معنوی و انسانی انسان، به شدت فعال شده؛ و به همین خاطر انسان حس انزجار از گناه داره.
حالا وقتی که انسان بیاد دقیقا اون حالت و صحنه ی گناه رو در ذهن خودش بیاره و پیش خدا اقرار به گناهش بکنه؛ در واقع یک بار روانی شدید برای خودش در مقابل اون گناه ایجاد کرده. یعنی اولا به خودش یادآوری کرده و فهمونده که این کار تو غلط بوده و پذیرش نادرستی اون عمل صورت گرفته؛ و ثانیا دقیقا توی ذهن خودش در مقابل اون گناه، یک دیواره ی دفاعی ایجاد کرده.
این کار حالت نوعی واکسینه کردن رو داره، و باعث میشه انسان از قبل برای خودش و در ذهن و قلب خودش تعریف کنه که اگر دوباره در چنین موقعیتی قرار گرفتی، چطور باید عمل کنی👌

البته استغفار بطور کلی هم تاثیر داره، ولی قدرتش به این اندازه نیست.
همچنین این کار(یعنی اقرار و مرور گناه بطور جزئی و دقیق) هیچ ضرری نداره. چون انسان در حالتی این کار رو انجام میده که کاملا بُعد معنویش فعاله و نسبت به گناه حس انزجار داره. به عنوان یک مثال اگر بخوام بگم، مثلا فردی که به نامحرم نگاه کرده، با خودش مرور میکنه (و حتی بر زبان میاره) که من توی فلان خیابون اشتباه کردم که به اون خانم نگاه کردم(و البته نیازی نیست خصوصیات اون خانم رو انسان در ذهنش مرور کنه)

شما هم حتما این شیوه رو امتحان کنید. و قبل از اون، حتما سعی کنید از این موقعیتهای مناجات با خدا، و ایجاد حس معنوی توبه رو برای خودتون ایجاد کنید.
حرف زدن و درد دل با خود خدا، بیش از هر چیز حال دل انسان گناهکار رو خوب میکنه. اون هم بطور اساسی، نه کاذب و موقتی.

استغفرالله و اتوب الیه



حال دلتون خدایی🌼
یا حق