http://u.cdn.persiangig.com/preview/0Vn7ZaDx2g/041.jpg?size=large

به نام خدا

سلام به داداش ها و ابجی های عزیز

من داداش یاسین هستم. امروز (23 مرداد95)که این مطلب رو می نویسم 200 روز پاک هستم. بله درست خوندین بیش از 6 ماه پاک هستم. یعنی 5 امین 40 تایی ام هم تموم شد.(مبارکه...)

امروز تصمیم گرفتم روشی که باعث شد تا به امروز پاک بمانم  و چیزی که بعد از این همه مدت بهش برسم رو به طور خلاصه به شما داداش ها و ابجی ها بگم. خواهش می کنم کامل متن رو مطالعه کنی.

من همیشه بعد از یه مقدار وسوسه شیطان شکست می خوردم و خ.ا می کردم و همیشه شیطان بعد از وسوسه کاملا هدایت منو رو کامل به دست می گرفت.

مشکلی که میدونم اگه حل بشه به پاکی ابدی دست پیدا می کنیم. مشکلی که همیشه برام یک معما بود.

 برای مشاهده کامل متن به ادامه مطلب بروید 

در کنار اجرای تمامی روش های سایت این رو  یاد گرفتم که چطور باید خودم رو در مقابل وسوسه های شیطانی کنترل کنم. "رمز موفقیت من"

اولین کاری که کردم تمامی اجزای بدن و تمامی نیروهای درونی ام را که بدست روح بدنم بود رو آماده ی نبرد کردم. آنها رو ابزاری می دونستم برای جنگ با شیطان. روحی که قدرت خدایی درون آن نهفته بود.

با خودم حرف زدم و گفتم موقعی که شیطان اومد سراغم؛ باید باهاش حرف بزنم

فرار کردن فایده نداره. چرا من باید فرار کنم بزار اون از دست تو فرار کنه. بزار اون از تو خسته بشه.

هر بار که شیطان میومد سراغم من با تمام انرژی بهش حمله می کردم.

یه جنگ واقعی

شاید این حرف های که بین من و شیطان انجام می شد به 1 ساعت هم طول می کشید.

بعضی موقع ها چنان دعوای من و شیطان بالا می گرفت که صداهای گفتگو یمان تا چند دقیقه بلند و بلند میشد.

به هر حال همیشه با حرف زدن؛  شیطان رو نامید از شکست خودم می کردم.

و بعد از شکست شیطان یه انرژی خیلی خوبی بهم دست میداد. و خدا رو شکر می گفتم توی این مبارزات هیچ وقت احساس تنهایی نمی کردم و اون قدرت خدایی رو حس می کردم.

الان براتون یکی از گفتگوهامون رو  در طول یکی از  روزهای خدای بزرگ برام اتفاق افتاده رو  براتون می گم فقط

خوب دقت کنید:

 

ساعت 2 ظهر بود خواستم یه نیم ساعت دیگه برم حموم

پشت سیستم نشسته بودم توی یه سایت خبری بودم که شیطون اومد پیشم

شیطون:

برو یه سرچی بزن توی سایت*** فقط یه چرخی بخور و سریع بیا بیرون . چیه یک ساعت توی سایت های خبری هستی.

یاسین:

سلام

سلام کردن هم تو بلد نیستی.

یادم رفت که

از این اسم میترسی

سلام سلام سلام سلام............

-در این لحظه شیطون چپ چپ به هم نگاه می کرد. یه نفس عمیق کشید. عصبانیت رو توی صورتش می دیدم. من هم صورتم حالت خندیدن داشت.

شیطون:

ول کن این حرف ها رو برو سریع فیلتر شکن رو فعال کن یه خورده حال کن

پیرمرد 100 ساله که نیستی . از جوانیت استفاده کن.

مگه چی میشه نترس تو به خ.ا دست نمیزنی . میشناسمت

یاسین:

فکر کن من رفتم توی این سایت ها...چی گیر تو میاد

شیطون:

هیچی باور کن من به خاطر خودت میگم

برو ببین چه خبره همه دارن میرن

تو موندی اینجا از هیچی خبر نداری.

یاسین:

برو گم شو لعنتی

اصلا به تو چه ربطی داره احمق دیونه

خیال کردی میتونی با یه مشت شرت و پرت منو بندازی تو چاه

شیطون:

ای بابا این حرف ها چیه

یاسین:

بسه دیگه

گم شو برو بیرون

من بیام پاکی ها مو به خاطر چند تا عکس خراب کنم. تو چقدر  شوتی شیطون

برو جای دیگه بساطت رو پهن کن

شیطون:

باشه

الان مگه چی شده

خاک تو سرت از این حال کردن دست می کشی. خاک تو سرت

یاسین:

خاک تو سر خودت شیطونه لعنتی

لعنت خدا بر تو

-شروع کردم به خوندن سوره ناس

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ﴿١  مَلِکِ النَّاس ِ﴿٢إلَهِ النَّاسِ ﴿٣ مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿٤ الَّذِی یوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ ﴿٥ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ ﴿٦

-لباس ها و لوازم حمام رو آماده کردم که برم حموم همین که وارد حموم شدم دوباره پیداش شد.

شیطون:

میبینم که میخوای حموم کنی

یاسین:

بله باید از تو اجازه می گرفتم.

شیطون:

الان که هیچکس اینجا نیست خودتی و خودت  

لباس زیر هم که نداری

یاسین:

میگم تو خیلی احمق تشریف داری

خیال میکنی من آنقدر ساده ام که بیام به خاطر یکی دو قیقه لذت گذرا تمام برنامه هام تلاش هام و این همه زحمت برای پاکی رو به باد بدم.

اگر هم شرت نپوشیدم به خاطر اینه که نقشه ی تو رو  خراب کنم. من هیچ وقت خودم رو شرطی نکردم.

من خودم هستم و آفریدگارم و هرگز با دیدن اجزای بدنم جسم و روحم به چنین حرکتی دست نمی زنند.

چون جسمم و روحم تحت فرمان من هستن.

با آرامش و یاد خدا غسل و حمام را انجام میدم. تا تو نابود بشی.

آره برو دیگه

- در این لحظه من داشتم بهش می خندیدم  و اون هم داشت از این حرکت من دیونه میشد. باورتون نمیشد داشت همش فریاد و غرش می کشید. من سریع حمام کردم و اومدم بیرون .

 

بعدش خواستم بگیرم بخوابم

همینکه سرم رو گذاشتم روی بالش بازهم اومد  روبروم ایستاد.

شیطون:

این همه روز رو تلف کردی و لذتی نبردی

یاسین:

تو خجالت نمیکشی .آخه تو چقدر پررویی

بایست الان میدونم باید چطور حالت رو بگیرم.

رفتم دعای آرامش بخش و سوره لقمان رو زدم توی گوشیم و هندزفری رو گذاشتم توی گوشم .

...

2 ساعت گذشت از خواب بلند شدم.

و الان که 200 روز پاک هستم هر چند روز یکبار میاد سراغم و بعدش هم با عصبانیت فرار می کنه. موقعه خواب هم که دیگه اصلا سراغمم نمیاد.

آره داداش ها و ابجی های عزیز فکر کنم شما متوجه ی نکات موضوعی که براتون گفتم شدین. فقط چند نکته مهم:

-ما باید در طول ترک روش جنگ با شیطان رو یاد بگیریم این هدف تمامی روش های ترک این سایت  هست برای هزارمین بار دارم میگم که: کلید پیروزی و پاکی فقط و فقط جنگ و مبارزه با شیطان است. باید اون رو شکست بدین.

-شما باید خودتون رو آماده ی نبرد بکنید باید ابزار برای جنگیدن آماده کنید اون ابزار ها روح شما و جسم شماست. آنها رو برای جنگ با شیطان آماده کنید.

-در موقعه خواب حتما از روش خودم  استفاده کنید من تا 40 روز اول از این روش استفاده می کردم و خدا رو شکر نتیجه گرفتم.

- هیچ وقت خودتون رو شرطی نکنید نگین برای اینکه تحریک نشم باید این لباس رو بپوشم یا نپوشم. باید اعتماد به نفستون رو ببرید بالا.

ببخشید اگه یه خورده طولانی شد. هر نظری، سئوالی و ... دارین من در خدمت داداش ها و ابجی های گرامی هستم.

التماس دعا

داداش یاسین

 

مبارزه و جنگ با شیطان (2)